آیا این یکی از بزرگترین دلایل نقض حقوق بشر در این نظام نیست, وقتی دختر ۱۳ ساله به دلیل پوشش دستگیر و فقط و فقط به دلیل این که به خود اجازه داده از حق خود دفاع کند, ۲۶ روز در زندان تحت بدترین شرایط نگاه داری شود ؟ تهمتهای که به من میزدند و از من میخواستند امضا کنم ، نپذیرفتم! و پرونده من روز به روز ضخیم تر میشد . و چون حاضر به امضا توبه نامه نشدم ، در زندان نگاه داری ، شکنجه روحی و در آخر با ۶۰ ضربه شلاق و جریمه نقدی کلان , با تحقیر و شخصیت خورد شده آزاد شدم .
آزاد ؟ بهتر است بگویم به حال خود رها شدم
من یک دختر بچه ۱۳ ساله بودم که این تجربه تلخ را در زندگیم تحمل کردم ، و بسیاری از زنان و و مردانی مانند خود را میشناسم که همین ضربههای روحی و جسمی به آنها هم وارد شده !
یک انسان ۱۳ ساله هنوز کودک است! ولی من در آن سن حق کودک بودن را نداشتم - کودکی من, از من ربوده شد
این اتفاق شاید من را تا مدتی به گوشه گیری و افسردگی وا داشت ولی از همان سن تصمیم گرفتم مبارزه خود را بر علیه این نظام آغاز کنم . در سنی که شاید دیگر دختران در اروپا ، آمریکا و بسیاری نقاط دیگر این دنیا، به فکر بازی گوشی و تفریح هستند ، من فقط یک چیز در سر داشتم ؛ تا آخرین نفس بر علیه این نظام بجنگم و اطرافیانم را آگاه سازم .
آقای احمد شهید ، من کودکی بودم که کودکی نداشت. من قربانی نقض حقوق بشر در نظام اسلامی ایران بودم . اگر توان خواندن این سر نوشتها را دارید ، زیاد هستند کسانی که شاید حاضر باشند برای شما سرنوشت خود را بنویسند
من کمتر ایرانی میشناسم که تا به حال حد اقل در طول عمر این نظام جنایت کار ، یا زندان نیفتاده باشد و یا شلاق نخورده باشد
پیشنهاد من به ایرانیان چه در خارج چه در داخل :
آیا شما هم قربانی نقض حقوق انسانی توسط جمهوری اسلامی ایران بودهاید ؟ سرنوشت و تجربه تلخ خود را در وبلاگ هاتان بنویسید و به دست آقای احمد شهید برسانید
ارتونیس ، ۱۱ آذر ۱۳۹۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر