۱۳۹۲ فروردین ۳۱, شنبه

چرا عادت کرده ایم در مورد مساله ای که اطلاعات کافی از ان نداریم، اظهار نظر کنیم و یا حتی مخالف سر سخت ان نیز باشیم؟


مشکل اکثر ما ایرانیان یا کلا شرقی ها میدانید چیست؟
تحقیق نمیکنیم، به حرف این و ان اکتفا میکنیم، این جمله اصلا در ادبیات ما موجود نمیباشد:
"در این مورد اطلاعات کافی ندارم"!
مشکل ما این است که در مورد یک حرکت، یک مساله یا یک فرد که مخالفت خود را ابراز میداریم، این مخالفت اکثرا علمی و بدون نظر شخصی نیست. ما عادت کردیم با مسائل بیشتر سوبجکتیو برخورد کنیم تا اوبجکتیو ! Subjective/Objective

اگر از ما سوالی شود، شروع به تجزیه و تحلیل میکنیم حتی اگر در این رابطه به حد کافی تحقیق نکرده باشیم. به شنیده ها بسنده میکنیم.

بارها تجربه کرده ام که هر گاه از یک اتریشی، آلمانی، فرانسوی یا انگلیسی سوالی میشود و نظری خواسته میشود،  اگر در این رابطه تحقیقی نداشته باشد، به راحتی میگوید:
"من در این رابطه اطلاعات کافی ندارم، اجازه بدهید نظری ندهم".

ولی اکثر ما ایرانیان عادت داریم در مورد همه چیز بدانیم وطبق این باور خود که ممکن است، هم ناقص هم نادرست باشد، نظر بدهیم .
حال همین "عادت" شده دلیل بسیاری از مخالفتها با شورای ملی. جالب اینجاست که برخی از این مخالفین جزو میهن پرستان شناخته شده و ایرانیان فرهیخته ما نیز می باشند. تنها دلیل ان هم همین عدم تحقیق کافیست. غیر از این هیچ دلیلی دیگری به مغز من خطور نمیکند!

به تازگی حملات زیادی به شورای ملی و هدف اصلی ان که انتخابات آزاد است را مواجه هستیم که به سادگی میتوان به آنها پاسخ داد.

گفته میشود این شورا ملی نیست ! 
آیا شرکت افراد از اقشار و اقوام مختلف یک جامعه با عقاید مختلف سیاسی و گام برداشتن آنها در مسیر یک هدف مشخص، ملی نیست؟ آیا از داخل ایران با خبر هستید؟ میدانید چه بسیاری از هم میهنان ما حتی برخی از آنها از داخل زندان های جمهوری اسلامی تنها امیدشان همین شورای ملی است؟ حمایت چشمگیر مردم در جمع آوری کمک های مالی را مشاهده نکردید؟ این حرکت هیچ گونه وابستگی مالی به هیچ کشوری ندارد و تمام هزینه  ان را خود مردم پرداخت کرده اند. هر کمک کننده در حد توان خود.
همین استقلال مالی این حرکت بهترین نشان از ملی بودن ان است.

شورای ملی را وصل میکنند به نام "رضا پهلوی" !
به یاد می اورم شاهزاده رضا پهلوی در یکی از مصاحبه های خود با آقای میبدی در سال ۲۰۱۰ این را به صورت کاملا شفاف عنوان کردند.
 راه نجات را در تشکیل یک شورای ملی با حضور تمام ایده های مختلف سیاسی نامیدند و گفتند اگر کسی پا پیش نگزارد، خود این کار را خواهند کرد.
حال گیریم بنیان گذار این شورای ملی شاهزاده رضا پهلوی باشد. مهم این است که بسیاری افراد داخل اپوزیسیون سال ها حرفش را زدند ولی او عمل کرد. مگر همین شما نبودید که ایراد می گرفتید،  شاهزاده چرا وارد یک اقدام جدی نمیشوند. حال که شدند، شما کجایید ؟ مهم این است که این حرکت را منحصر به فرد نکرد و در را به روی همه باز گذاشت.


گفته میشود شاهزاده قصد دارد در قالب این نظام انتخابات آزاد برگزار کند و با نیروهای وابسته به نظام مماشات دارد ! 
اینجاست که نشان میدهد تحقیقات لازم را نداشته ایم. چگونه میتوان اصلا چنین تفکری را داشت؟
اینجاسات که میبینیم برخی مخالفین حتی منشور پیشنهادی را هم نخواندند!

اشاره میکنم به پاراگراف دوم منشور پیشنهادی :
حکومت استبدادی مذهبی جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن، ابزاری برای تمرکز تمامی قدرت در دست یک نفر بنام ولی فقیه است، که برقراری “حاکمیـت ملت” یعنی حق تعیین سرنوشت مردم توسط خود مردم ایران را سلب کرده است. افزون بر این، فقدان آزادی بیان و آزادی فعالیت احزاب سیاسی، نهادها و سازمان های مردمی مستقل از حاکمیت، سرکوب هرگونه گردهمایی یا اعتصاب و ممنوعیت رسانه های غیر وابسته به حاکمیت، امکان برگزاری یک انتخابات آزاد، سالم و عادلانه را ناممکن کرده است. بنابراین، تصور اینکه می توان این نظام را از راه برگزاری انتخابات نمایشی و بطور تدریجی اصلاح کرد، توهمی بیش نیست. 

شاهزاده از ابتدای فعالیت سیاسی خود همواره خط قرمز خود را با جمهوری اسلامی و عوامل ان مشخص کرده اند. چند بار لازم است این را توضیح بدهند که منظور از انتخابات آزاد، در چهار چوب این نظام نیست. وقتی صحبت از انتخابات آزاد میشود،  مفهوم ان طبق استاندارد های جهانی بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه شورای بین المجالس (مصوب مارس ۱۹۹۴ پاریس) کاملا تعریف شده است. پاسخ خود را در قانون اساسی جمهوری اسلامی بیابید که چنین امکاناتی در ان موجود نمی باشد.
ما اگر بخواهیم حمایت جامعه بین المللی را داشته باشیم، باید از آنها بخواهیم از حق مسلم برگزاری انتحابات آزاد که جزو حقوق بشر طبق تعریف بالا  میباشد، را حمایت کنند.


گفته میشود شاهزاده حق ندارد به عنوان یک شهروند سخن گوید زیرا سوگند پادشاهی خورده است ! 
دوستان به عصر دموکراسی خوش آمدید! همانطور که نمیتوان نظام جمهوری را بر ایران آینده تحمیل کرد، به همان اندازه هم نمیتوان نظام پادشاهی را تحمیل کرد. شاهزاده اگر سوگند خوردند به این معنا بود که به مردم بگویند اگر شما به نظام پادشاهی پشت کردید و در سال ۵۷ به نظام جمهوری رای دادید، این فرم نظام به شما پشت نکرده است.
این یک امر پر واضح است که بین ما ایرانیان هم هوادار نظام پادشاهی داریم هم هوادار نظام جمهوری. آیا این راه دموکراسی نیست که این را به رای نهایی مردم در یک رفراندوم آزاد بگذاریم؟ چه کسی به من و شما این اجازه را داده است که تصمیم گیرنده  سرنوشت ایران باشیم؟ این مردم هستند که میبایست این تصمیم را بگیرند. ان هم در یک انتخابات کاملا آزاد.

گفته میشود شورای ملی قصد دارد ایران را به تجزیه بکشاند ! 
این یکی از ایرادات بسیار عجیب است. مگر این افراد منشور پیشنهادی را نخوانده اند؟ کجا خواندید که قصد این شورا سوق دادن ایران به یک نظام فدراتیو است؟ کجا خواندید؟ شاید مفهوم اصل ۱۱ این منشور پیشنهادی را پس از هزاران بار توضیح از جانب افراد مختلف، هنوز متوجه نشدید؟ شاید فرق بین نظام غیر متمرکز با نظام فدرال را نمیدانید؟

اتفاقا این شورای ملی است که نه تنها میتواند جلوی یک جنگ خانمان سوز را بگیرد بلکه طبق اصل دوم منشور پیشنهادی مدافع یکپارچگی ایران میباشد. این را هم نخواندید؟

قبل از این که شاهزاده و شورای ملی را متهم به خیانت به ایران و ایرانی بکنیم بهتر است با خود بیاندیشیم و از خود سوال کنیم، آیا راه بهتری سراغ داریم که هم به صورت دموکراتیک و هم بدون استفاده از ابزار خشونت بتوان این نظام را سرنگون کرد و حمایت جامعه بین المللی را نیز کسب کرد؟ آیا خود به ایران و شرایط خطرناکی که تهدیدش میکند می اندیشیم؟

گفته میشود از ما دعوت نشده که مشارکت کنیم و به شورای ملی بپیوندیم ! 
یک سوال میکنم، شما که این تصور را میکنید خود را جای یک مادر و یا پدری بگذارید که کنار ساحل ایستاده اند و شاهد غرق شدن فرزندشان در دریا هستند. آیا منتظر دعوت از طرف کسی می مانند تا به نجات فرزندشان بشتابند؟ البته که نه !

اینجا هر فردی خود این را تشخیص میدهد که ایران ما در خطر نابودی است، و نیاز به کمک تک تک ما دارد. هر فردی که احساس مسولیت کند و خود را شایسته خدمت به هر طریقی و در حد توانش بداند، منتظر دعوت از جانب هیچ فردی نمی شود. به خودی خود به کمک میشتابد و توانایی هایش و تجربیاتش را در اختیار دیگران میگذارد.
هیچ کدام از ما که از همان ابتدا به این حرکت پیوستیم، منتظر فرش قرمز نشدیم.

این امید است که همه ما را زنده نگاه داشته است !

این شاید اولین بار در این ۳۴ سال باشد که حرکتی از پایین به بالا صورت گرفته است و به یک حزب و یا دسته خاص سیاسی متعلق نیست.
۳۴ سال از راه شما عزیزان و منتقدین شورای ملی رفتیم به نتیجه نرسیدیم، حال شما بیایید این راه را باهم  تجربه کنیم. بی شک اگر همه با هم باشیم به هدف نیز خواهیم رسید .

به هر حال امید دارم، تمام کسانی که شاید تا به امروز ناخواسته و یا از روی عدم تحقیق خود را در لباس مخالف شورای ملی به مردم ایران نشان داده اند، کمی روی این نکات تامل کرده و هر چند هم در لحظه آخر ولی بالاخره به این حرکت ملی بپیوندند.

این در به روی همه باز است!

پیش به سوی تشکیل شورای ملی ایران
پاینده ایران
سوگل آیرم
شنبه ۲۰ آپریل ۲۰۱۳
Sogol Ayrom
April 20th 2013

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر