۱۳۹۲ آذر ۲۳, شنبه

هستم چون هستيم UBUNTU= I am because we are

UBUNTU = I am because we are
One word that has a world of meaning behind it
اوبونتو= هستم چون هستيم. 
يك كلمه با يك دنيا معنى پشت ان. 


در سال ٢٠٠٨ مادونا خواننده مشهور امريكايى تصميم گرفت يك فيلم مستند به اين نام را تهيه كند تا دنيا را از مساله ايى اگاه سازد كه اكثرا به ان توجه نميشود. حال يا به دليل بى خبرى يا به دليل بى توجهى و يا بى اهميت شمردن ان. 
در افريقا ميليونها كودك به دليل مريضى ايدز يتيم شده اند و خود به ان مرض مبتلا هستند.  هيچ سرپرستى درستى از انها نميشود و سرنوشت انها نيز دير يا زود مرگ است. 
مادونا ميگويد وقتى تصميم گرفتم قلب و فكر مردم را روشن كنم ميدانستم كه بايد خودم در صف اول بياستم. او يكى از مريضترين كودكانى كه در خانه اميد زندگى ميكرد به نام ديويد را به فرزندى قبول كرد و او را از مرگ حتمى نجات داد. 
او اين فيلم مستند را ساخت و سپس انجمنهاى بسيارى به كمك به "خانه اميد كودكان" در مالاوى شتافتند و در بهبود شرايط ان كمك كردند و تهيه دارو و بهداشت براى اين كودكان را ممكن ساختند. 

از او پرسيدند چرا مالاوى ( كشور كوچكى در جنوب شرقى افريقا) را انتخاب  كردى؟ مادونا در جواب؛ 
من مالاوى را انتخاب نكردم، مالاوى من را انتخاب كرد. 
تريلر اين فيلم مستند را اينجا مشاهده كنيد: 


كاش همه ما كمى روى اين كلمه "اوبونتو" تامل ميكرديم. دليل بودنمان را فراموش كرده ايم، با هم دشمنيهاى بى دليل يا به دليل خود محورى ميكنيم. به جاى بركنارى ريشه مشكلات به فكر حذف يكديگر هستيم كه در واقع در وجود ان مشكل همدرديم. 
كاش در زبان پارسى هم يك واژه ايى مانند "اوبونتو" مى داشتيم و ان را باور مي داشتيم. 
يا كاش حد اقل معنى ان را باور مي داشتيم. 

هستم چون هستيم!


سوگل آيرم 
١٤ دسامبر ٢٠١٣ 

۱۳۹۲ آذر ۶, چهارشنبه

به مردم حقيقت را بايد گفت

ما عادت كرديم شايد يه مطلبى را سر سرى بخوانيم و حرف تبليغ كنتدگان رژيم و لابييستهاى انها را باور كنيم. 
لطفا به چندى از نكات مهم توافقنامه جمهورى اسلامى با ٥+١ دقت فرماييد و 
در پخش ان كوشا باشيد. 


پيش از هر چيز بايد اين را بدانيم،
حق غنی سازی ایران در سال ۱۹۶۷ میلادی به رسمیت شناخته شده بود.

از انان كه با بى شرمى تمام به ظريف تبريك ميگويند و او را مصدق زمان خطاب ميكنند بپرسيد تيمسار خلعتبرى چرا اعدام شد؟ 

حال به نكات مهم توافقنامه بپردازيم:

"در ازای این گامها، گروه 1+5 لغو تحریمهای محدود، موقتی و قابل بازگشتی را ارایه میکند و در عین حال بخش اعظم تحریمها از جمله ساختار تحریمهای نفتی، مالی و بانکداری را حفظ میکنیم. اگر رژیم تهران به تعهداتش عمل نکند، لغو تحریمها را لغو میکنیم."

دقت كنيد! تحريمهاى نفتى، مالى و بانكدارى باقى ميمانند. 

ساختار این لغو تحریمها طوری است که بخش اعظم رژیم تحریمها از جمله ساختار تحریمهای کلیدی نفت، بانکداری و مالی در جای خود باقی میماند. گروه 1+5 به اعمال شدید این تحریمها ادامه خواهد داد. اگر ایران به تعهداتش عمل نکند، ما لغو تحریمهای محدود را لغو خواهیم کرد و تحریمهای اضافی به ایران اعمال میکنیم.

تحريم هايى كه باعث بحران اقتصادى و پر شدن جيب سپاه و شكم گرسنه مردم ما شده است باقى خواهند ماند. به عنوان مثال دارو هيچگاه جزو تحريم نبوده و دليل نبود و گرانى ان فقط و فقط كنترل كامل باند سپاه ميباشد. 

ایران تعهد کرده است که همه ذخایر اورانیوم غنی شده تا نزدیکی 20 درصد خود را پیش از به پایان رسیدن فاز اولیه به زیر 5 درصد تضعیف کند و یا به شکلی تبدیل کند که برای غنیسازی بیشتر مناسب نیست.

آيا ميدانيد هزينه اين كار چقدر است؟ واقعيت اين است كه اگر رژيم به مرحله بالايى از غنى سازى نميرسيد و حاصل ان را در جاى امن پنهان نميكرد هرگز تن به چنين توافقى نميداد. 

تحریمهای گسترده آمریکا علیه تجارت با ایران در جای خود باقی خواهد ماند و جلوی دسترسی ایران به هرگونه تعاملی با بزرگترین اقتصاد جهان را خواهد گرفت.

همه تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل در جای خود باقی خواهد ماند.

اقتصاد ايران كه در حال فروپاشى ميباشد همچنان به سير نزولى خود ادامه خواهد داد. 

هنوز هم بازار كليه فروشان داغ ميماند.

آرى، كليه در قبال نان براى سير كردن شكم فرزندان، حق مسلم ماست!

همه تحریمهای هدفمند ما در رابطه با حمایت ایران از تروریسم، نقش بیثباتکننده ایران در بحران سوریه و سابقه بد حقوق بشرش در میان نگرانیهای دیگر در جای خود باقی خواهد ماند.

حال نوبت ماست كه هشيارى خود را بيش از پيش نشان دهيم و به جاى مستى و سرخوشى ساختگى با رژيم و لابيهاى ان، صدايمان را بلندتر كنيم و اجازه ندهيم رژيم بر سركوبش در داخل كشور بيافزايد. اين تنها فرصت طلايى ماست. از ان استفاده كنيم. 

اين فقط چند نكته از محتوى اين "توافقنامه" بودند كه بايد بيشتر روى انها تامل كنيم. 

اين مطالبات كه جمهورى اسلامى زير بار ان رفته آيا با مطالبات ١٠ سال پيش فرقى كرده؟ تازه ١٠ سال پيش اين تحريمها به اينگونه شديد نبودند، دليل اينكه رژيم ١٠ سال وقت خريد تا زير بار اين خواسته ها برود چيست؟ پرسش كنيم، چرا امروز؟ 

اينها همه سوال برانگيز هستند. 

اينجا لازم ميبينم اشاره ايى هم به پولهاى مسدود شده بكنم. 

به طور کلی حدود 7 میلیارد دلار حاصل از لغو تحریمها بخش کوچکی از هزینههایی است که ایران در مدت زمان این فاز اولیه تحت تحریمهایی که در جای خود باقی خواهد ماند دریافت خواهد کرد. دسترسی به بخش اعظم داراییهای خارجی ایران که حدود 100 میلیارد دلار است به واسطه تحریمها امکانپذیر نیست یا محدود است.

در شش ماه آینده فروش نفت خام ایران نمیتواند افزایش یابد. تحریمهای نفتی به تنهایی در مقایسه با آنچه ایران در یک دوره شش ماهه در سال 2011 یعنی پیش از اجرایی شدن این تحریمها به دست آورد، باعث از دست رفتن حدود 30 میلیارد دلار درآمد توسط ایران میشود که حدود 5 میلیارد دلار در ماه است. اگرچه ایران اجازه دسترسی به 4/2 میلیارد دلار از درآمدهای نفتیاش را خواهد داشت، حدود 15 میلیارد دلار از درآمدهایش در طول این مدت به حسابهای مسدود شدهاش در خارج از کشور ریخته خواهد شد.

آيا اين نكات باعث خشم شما نميشود؟ آيا ٣٥ سال پيش كشورى در اين جهان جرات چنين رفتارى را با كشور و ملت ايران داشت؟ چرا اجازه ميدهيم چنين سخيفانه با ما برخورد شود.

"از ماست كه بر ماست" را ديگر نه ميتوانم بشنوم، بخوانم و يا بپذيرم. 

از ما نبود، بر ما هم نخواهد ماند. 

لياقت ما مردم ايران اين رژيم نيست! نبايد اجازه دهيم اين چنين خوارمان كنند و به مرگ بگيرند تا به تب راضى شويم. بايد خواهان انحلال رژيمى باشيم كه باعث و بانى تمام اين مشكلات و ابرو ريزيها در جهان و همچنين جنايات بى حد و اندازه در داخل ايران شده است. 

آيا شما اين توافقنامه را موفقيتى براى ظريف و شركا ميبينيد يا خيانتى به ملت ايران؟

ترسى از آينده دارم و صداى طبل جنگى كه از دور به گوشم ميرسد، خواب را از من ربوده. 

تنها راه هوشيارى است. به يكديگر كمك كنيم قضايا را روشنتر ببينيم به دنبال راه حل برون رفت از اين كابوس باشيم. 

شايد شما بتوانيد با همفكرى به من نيز كمك كنيد. 

براى اين پرسشها بى شك پاسخى نيز هست. 

پرسش اينجاست،

رژيمىكه پايه هاى ان بر تقيه، دروغ و فريب بنا شده و رفتار غير انسانى با مردم خودش ميكند، پايبند چنين قرار دادى خواهد ماند؟

پرسش اينجاست،
چند نيروگاه غنى سازى كشف نشده هنوز موجود ميباشد كه بالاخره بزودى افشا خواهد شد؟

پرسش اينجاست،
به گفته ٥+١ و همچنين سخنان پرزيدنت اوباما در زمان انتخابات، راه ديپلماسى اخرين تلاش براى جايگزينى حمله نظامى ميباشد! آيا اين زنگ خطر را در وجود شما به صدا در نمى اورد؟
منتظر خواندن اين خبر هستيم؟
رژيم ايران زير تعهداتش زد در نتيجه گزينه نظامى تنها راه باقى مانده است و حق است! اعتراض جايز نيست زيرا ما تلاش خود را از طريق صلح اميز كرديم، 
ولى نشد! 
... ولى نشد!!

هم ميهن هشيار باش، فريب خوردن، شكم گرسنه مردم ايران را سير نميكند. 

راه مبارزه براى ازادى ايران همچنان ادامه دارد. 
پاينده ايران
سوگل آيرم
چهارشنبه ٢٧ نوامبر ٢٠١٣

۱۳۹۲ آذر ۲, شنبه

بدانيم زبان گاز گرفتگان چه كسانى هستند

ما ايرانيان در از دست دادن فرصتها استاديم!
زود جوگير ميشويم و از كاه، كوه ميسازيم و حتى بعضى وقتها از كوه، كاه! 
مذاكرات ٥+١ براى تمام مبارزينى كه بدنبال ازادى ايران و رهايى ايرانيان از اين تنگناى وحشتناك هستند، يك فرصت طلايى بود. بى تعارف ميبايست جلوى اين مذاكرات پوچ مى ايستاديم. 

ولى چكار كرديم؟
يك عده زياد ميدان را باز گزاشتند. 
- يا  رفتند تو صفحه اين مردك بيسواد، ظريف مجيزش را گفتند و استاد خطابش كردند كه برو جلو باهاتيم!!!
- يا اينكه
سكوت كردند ببينن چى ميشه حالا!!!

- تعدادى هم در اپوزيسيون گول رفسنجانى و شركا رو خوردند و دانسته سكوت كردند تا موى دماغ مذاكرات نشوند. 

تمام كسانى كه مدعى هستند مبارزه سياسى ميكنند و جزو اين ٣ گروه نامبرده بالا بودند، لطفا دكانتان را تخته كنيد و برويد كنار و مشاهده كنيد راه رسيدن به حق از چه طريقى ممكن است. 

هنوز هستند كسانى كه حقيقت را ميبينند، اوج فاجعه را درك ميكنند و دارند با تمام وجودشان در برابر لابييستهاى رژيم، خود لابى ميكنند و در حد توانشان روشنگرى ميكنند. 
يا اين راه را انتخاب كنيد يا مزاحم كار بقيه نشويد و بگذاريد كارشان را بكنند. 

تنها راه رسيدن به نتيجه دفاع از مبارزات و خواسته هاى مردمى است. 
تنها راه رسيدن به ارامش در خاورميانه گزشتن از اين نظام حاكم است. 

اين نظام جز دروغ، فريب و ريا كارى، براى ايران و ايرانى هيچ نتيجه ديگرى نخواهد داشت. 

خطاب به ٣ گروه بالا:
فردا اگر ميان يك جنگ خانمانسوز خود را يافتيد،  
لطفا زبان خود را محكم گاز بگيريد تا در اينده تا لب به سخن گشوديد همه بدانند،...

 "زبان گاز گرفتگان"

چى كسانى هستند.   

اين را بايد بدانيم. 

سوگل آيرم
در راه مبارزه با باند رفسنجانى و شركا
شنبه ٢٣ نوامبر ٢٠١٣

۱۳۹۲ آبان ۱۳, دوشنبه

Open letter to Reinhold Lopatka. نامه سرگشاده به ر. لوپاتكا

نامه سرگشاده به سياستمدار اتريشى كه براى دستبوسى به تهران شتافت. 
اين نامه توسط اميد يك جوان ايرانى كه به دليل سركوب وحشتناك و تعقيب و خطر جانش، اواره كشور ديگرى شده است نوشته شده و حتى انجا در امان نيست و مورد تعقيب است (به همين دليل از بردن نام و كشور اقامت كنونى خوددارى كردم) و اينجانب افتخار منتشر كردن ان را دارم. 
اميدوارم  صداى اميد به گوش مسئولين در اتريش برسد. در اين راه تمام تلاشم را خواهم كرد. 
بزودى ان را به المانى ترجمه،  در همين وبلاگ منتشر خواهم كرد و شخصا به وزارت امور خارجه اتريش خواهم برد. 
پاينده ايران
سوگل آيرم. 


سخني صريح با مسئولين ديپلماسي اتريش
مطلع شديم كه روز شنبه گذشته ، يك مقام رسمي دولت اتريش با آقاي مجيد تخت روانچي ، معاون اروپا و آمريكاي وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي در تهران ديدار و گفتگو نموده است . 
ايشان ، آقاي " راينهولد لوپاتكا " قائم مقام وزارت امور خارجه اتريش بوده اند كه در راستاي تعميق و گسترش روابط سياسي و اقتصادي بين دولتين ايران و اتريش ، مذاكراتي را در تهران داشته اند .
اما نكته بسيار مهم آنست كه مسئولين ديپلماسي اتريش چگونه آنقدر از برخي وقايع اخير در موضوع هسته اي ذوق زده شده اند كه حتى درد و رنج و مصائب و مشكلات هموطنان اتريشي ايراني تبار خود را نيز فراموش نموده اند؟!
بايد از ايشان پرسيد كه آيا صرف يك تماس تلفني رئيس جمهور ايران با اوباما و يا برخي خنده هاي گرگ منشانه برخي در وزارت خارجه رژيم اسلامي در لباس و پوشش ميش ، بايد باعث شود تا همه تاريخ ننگين نظام جمهوري اسلامي در ايران و موضوعات بسيار مهم ديگري همچون حقوق بشر را به سادگي فراموش نمود و براي مذاكره به سوي تهران شتافت؟!
آيا نفس مذاكره با حكومتي كه زندانهايش پر از مردان و زنان آزاده و آزاديخواه است ، سياست ها و منش دموكراتيك كشور اتريش را در اذهان ملت بزرگ ايران و حتى در بين مردم اروپا خدشه دار نمي نمايد؟!
سياستمداران غربي و بخصوص مقامات محترم اتريش نبايد فراموش كنند كه احترام به ملت بزرگ و متمدن ايران و كمك به آنان و حمايت از خواسته هاي مدني و آزاديخواهانه آنها ، بسيار مؤثر تر خواهد بود و قطعا در فرداي ايران ، منافع متقابل غرب و ملت ايران را توأمان تأمين خواهد نمود.
خواهان پاسخ هستيم!
جا دارد تا جناب آقاي "راينهولد لوپاتكا" در خصوص اقدام خود ، پاسخگوي افكار عمومي و اذهان بيدار دو ملت بزرگ ايران و اتريش باشند.

"اميد"


۱۳۹۲ شهریور ۵, سه‌شنبه

A message to the WORLD پيامى به جهان



Attention!! A disastrous war will soon begin in the Middle East. Could this be the World War III? 
The only way to avoid it, is a regime change in Iran. Help us the people of Iran to bring the Mullahs down. 

Attention!! Une guerre épouvantable va bientôt commencer au Moyent Orient. Est-on en route vers le 3ème guerre mondiale? 
Le seul moyen de l'éviter est un changement de régime en Iran. 
Aidez-nous (les Iraniens), à renverser les Mullahs. 

Achtung! balb wird der schrecklichste Krieg aller Zeiten im mittleren Osten beginnen. Könnte der dritte Weltkrieg ausbrechen? 
Der einzige Weg dies zu verhindern, ist einen Regiemwechsel im Iran herbeizuführen. Helfen Sie uns Iraner und Iranerinnen die Mullahs zu stürzen. 
توجه!!
يك جنگ خانمانسوز بزودى در خاورميانه اغاز خواهد شد. آيا ممكن است به جنگ جهانى سوم تبديل شود؟
 تنها راه جلوگيرى از ان، تغيير رژيم در ايران است. 
به ما ايرانيان كمك كنيد ملايان را پايين بكشيم. 

Sogol Ayrom
Tuesday, August 27th 2013

سوگل آيرم
سه شنبه ٢٧ آگوست ٢٠١٣


فرشته ناجى را تنها نگذاشتيم

يك ايران سپاس

از دوستان و يارانى كه اعلام كردند و پاى اين نامه حمايتى و حقوق بشرى براى نجات جان فرشته ناجى را امضا كردند. 
اين نامه فردا به دفاتر زير به زبان تركى، اينگليسى و هلندى ارسال ميشود. 
- كميسارياى عالى سازمان ملل در تركيه
- كميسارياى هالى سازمان ملل در هلند
- وزارت امور خارجه هلند
نكته قابل توجه هنگامى كه امضاها را جمع ميكرديم اين بود كه همه ما با اينكه در ديدگاههاى سياسيمان با هم گاه اختلاف داريم ولى در يك جا ثابت ميكنيم كه : 
اتحاد ممكن است وقتى درد مشترك باشد. 
به اميد روزى كه اين اتحاد فرامسلكى و عقيدتى منجر به ازادى ميهنمان شود و فرشتگان (زنان و مردان) ايران جانشان چه در غربت و چه در داخل كشور ديگر در خطر نباشد. 
اين نامه كاملا خنثى و از طرف امضا كنندگان ارسال ميشود و نه يك گروه و يا سازمان خاص. تا شماره ١٢٩ به ترتيب الفا و چند امضا اخر در دقيقه اخر به دستمان رسيد. پوزش ميطلبم اگر اسمى جا افتاده. 
پاينده ايران 
سوگل آيرم





2013-08-26 اروپا



مدتیست خانم فرشته ناجی حبیب زاده، یکی از ژورنالیستهای فعال ایرانی، اقدام به اعتصاب غذا در جلوی ساختمان سازمان ملل در آنکارا نموده. ما امضاءکنندگان زیر شدیدا از این اعتصاب و تحصن اعتراضی وی حمایت نموده و توجه شما را به خواسته های بحق وی جلب میکنیم. امضاءکنندگان ذیل این نامه از فعالین سیاسی و حقوق بشری متعلق به طیفهای مختلف فکری و سیاسی میباشند که با کمال تعجب و ناباوری شاهد جوابهای منفی شما به این ژورنالیست فعال که بخاطر حفظ جانش بشما پناه آورده میباشیم.



از نظر ما هیچ دلیل قانع کننده ای برای رد تقاضای پناهندگی یک ژورنالیست فعال مانند فرشته نمیتواند وجود داشته باشد. این زن جوان و مبارز هم اکنون درعین ضعف مالی شدید دچار مریضی و ناراحتی های جسمی گردیده که سلامت وی را شاید برای همیشه با خطر مواجه سازد.



از نظر ما دور از ضوابط انسانی، اخلاقی و سیاسی است که یک ژورنالیست جوان بعلت عدم تمکین در برابر زور و اختناق اینچنین از طرف سازمان ملل دچار بی اعتنائی و بی تفاوتی گردد که حتی سلامتی و جانش دچار خطر گردد.



بغیر از ما عده زیادی از زندانیان سیاسی سابق نیز پتیشنی را برای حمایت از خانم فرشته ناجی حبیب زاده به امضاء گذاردند که بیش از هزار امضاءکننده داشت.



امیدوارم که تقاضاهای ما و عده زیاد دیگری که نگران آینده و سلامتی این زن جوان ژورنالسیت میباشند مورد توجه شما و کمیساریا قرار گیرد و دستور تجدید نظر در جواب غیر عادلانه ای که در باره وی داده شده، صادر کنید.



امضاءکنندگان:








1. A. Arjomandi
A.Arjomandi .1
2. Afshin Afshin Jam
3. Alireza Mohammadian
4. Amiri Mr.
5. Amir Delfan
6. Amir Mohammadi
7. Amirhossein Mahdirai
8. Arash Paknahad
9. Arash Saam
10. Ariobarzan Doorazvatan
11. Art in Exile NGO (Anjoman Honar dar Tabeed)
12. Artemis Arya
13. Ashti Melli Organisation Holland (Sazman Ashti Melli Holland)
14. Atefeh Atefi
15. Bardia Taherpour
16. Behroz Adham
17. Behzad Alishahi
18. Bakhtiar Mr.
19. Bakhtiyari Mr.
20. Bersabeh Bagheri
21. Betty Kiyani
22. Cina Dabestani
23. Cyrus Arya
24. Dadyar Mr.
25. Daryoush Madjlessi
26. Davoudi Mr.
27. Deldar Mr.
28. Eisa Nikoo
29. Fariba Ebrahim Ahmadi
30. Fariborz Khorramdin
31. Farid Bahar
32. Farid Shoolizadeh
33. Farokh Pirnia
34. Fateh Aresh
35. Women in Support of the Morning Mothers of Laleh Park Germany
36. Fereydoun Saadatmandi
37. Farzaneh Ms.
38. Farzaneh Mr.
39. Gholam Vakili
40. Golbabaie Mr.
41. H. Baharmast
42. Hady Talakoub
43. Hakimi Mr.
44. Hamid Shahsiah
45. Hashemian Mr.
46. Hashemi Ms.
47. Hassan Darashti
48. Hassan Shojaee
49. Heydarian Mr.
50. Homeira Pirzadeh
51. Hooshang Parsayi
52. Irandoust Mr.
53. Jafar Balazadeh
54. Jahan Pakzad
55. Jahangir Shadanlou
56. Jahangir Shadanlou
57. Jila Jalali
58. Katayoun Baghaei
59. Kaveh Saraj
60. Kaveh Yazdani
61. Keyarash Bakhshi
62. Khodadad Ms.
63. Khosravi Mr.
64. Kourosh Amjadi
65. Kousha Ms.
66. Leyla Hosseinan
67. Leyla Nejad
68. Lida Sheybani
69. Madjdi Mr.
70. Mahbobeh Irani
71. Mahdis Ataee
72. Mahin Rahmanpanah
73. Mahvash Alasvandi
74. Manijeh Vatandost
75. Mansoor Ghafoory
76. Masoud Jabani
77. Maryam Farzam
78. Masoumeh Mohammadinia
79. Maziyar Hosseni
80. Mehdi Farshi
81. Mehrjou Ms.
82. Mike Jobrani
83. Mitra Salar
84. Mohammad Reza Gholampour Fahandari
85. Mohammad Shokohi
86. Mohsen Behzad Karimi
87. Mostafa Abedi
88. Mostafa Mohebbi
89. Na Gh
90. Nader Moghbelan
91. Nader Setareh
92. Namdar Baghaei Yazdi
93. NedaAgain Irani
94. Nia Bee
95. Nowzar Bahramian
96. Omidreza Akhtari
97. Orang Navid
98. Otanes Arabi
99. Parivash Saadati
100. Parvin Irani
101. Parviz Karimi
102. Paymon Behmand
103. Pejman Sepehri
104. Pirooz Hosseinzadeh
105. Poursalehi Ms.
106. Radmanesh Mr.
107. Rahimian Ms.
108. Ramin Nikoo
109. Rasekhi Mr.
110. Saeed Arman - director of The International Organisation of Iranian Refugees
111. Saeid Mehrbod
112. Saied Eslamizad
113. Sam Amini
114. Samieh Ronaghi
115. Sasan Farhang
116. Sassan Farhangfar
117. Sha Rif
118. Shahin Hosseini
119. Shahram Kamangir
120. Shayan Behzadi
121. Sherry Lane
122. Shoun Khalili
123. Sogol Ayrom
124. Solat Shikhniya
125. Tavassol Mr.
126. Tina
127. Toni Persa
128. Yasaman Yamouti
129. Zamani Mr.
130. Arsen Nazarian
131. Sohrab Roshan
132. Atta Moienie
133. Maysam Assaadi


۱۳۹۲ مرداد ۳۱, پنجشنبه

خسته ام... I'm tired

خسته ام...
از اينكه ميگن اسلام دين صلح و دوستى است وقتى هر روز دهها خبر از قتل خواهران، همسران، دختران توسط مردان مسلمان به دلايل ناموسى ميخوانم،
از مسلمانانى كه شورش ميكنند به دليل كوچكترين حمله به باورشان، 
مسلمانانى كه مسيحيان و يهوديان را قتل عام ميكنند به دليل اينكه كافرند، 
مسلمانانى كه مدرسه دخترانه اتش ميزنند،
مسلمانانى كه نوجوان قربانى تجاوز را سنگسار ميكنند به دليل "زنا"،
مسلمانانى كه دختر بچه ها را ختنه ميكنند،
همه و همه به نام الله،
چرا كه قران و قانون شريعه به انها اينگونه ميگويد. 
من ٨٣ سال سن دارم 
و خسته ام. 
گفته ميشود اين سخنان كه بخشى از ان را براى علاقه مندان به پارسى برگردانده ام از بيل كازبى هنرپيشه محبوب و معروف امريكايى ميباشد. در اين رابطه مطمئن نيستم ولى از هر كسى هست با او موافقم. 
به اميد ريشه كن شدن جهل از دنياى مان. 
سوگل آيرم
پنجشنبه ٢٢ آگوست ٢٠١٣
استفاده بدون ذكر منبع يك نوع بى فرهنگيست. 

I'm tired of being told that Islam is a "Religion of Peace," when every day I can read dozens of stories of Muslim men killing their sisters, wives and daughters for their family "honor"; of Muslims rioting over some slight offense; Muslims murdering Christian and Jews because they aren't "believers"; Muslims burning schools for girls; Muslims stoning teenage molestation victims to death for "adultery"; Muslims mutilating the Cores of little girls; all in the name of Allah, because the Qur'an and Shari'a law tells them to. 
I'm 83 and tired!
They say Bill Cosby has said that. I am not so sure but who ever did, I totaly agree. 
Here is the complete article:

I've worked hard since I was 17. Except for when I was doing my National Service, I put in 50-hour weeks, and didn't call in sick in nearly 40 years. I made a reasonable salary, but I didn't inherit my job or my income, and Iworked to get where I am. Given the economy, it looks as though retirement was a bad idea, and I'm tired. Very tired.
I'm tired of being told that I have to "spread the wealth" to people who don't have my work ethic. I'mtired of being told the governmentwill take the money I earned, by force if necessary, and give it to people too lazy to earn it.
I'm tired of being told that Islam is a "Religion of Peace," when every day I can read dozens of stories of Muslim men killing their sisters, wives and daughters for their family "honor"; of Muslims rioting over some slight offense; Muslims murdering Christian and Jews because they aren't "believers"; Muslims burning schools for girls; Muslims stoning teenage molestation victims to death for "adultery"; Muslims mutilating the Cores of little girls; all in the name of Allah, because the Qur'an and Shari'a lawtells them to.
I'm tired of being told that out of"tolerance for other cultures" we must let Saudi Arabia and other Arab countries use our oil money to fund mosques and Madrasa Islamic schools to preach hate in Australia , New Zealand , UK, America and Canada , while no onefrom these countries are allowed tofund a church, synagogue or religious school in Saudi Arabia or any other Arab country to teach love and tolerance..
I'm tired of being told I must lower my living standard to fight global warming, which no one is allowed to debate.
I'm tired of being told that drug addicts have a disease, and I must help support and treat them, and pay for the damage they do. Did agiant germ rush out of a dark alley,grab them, and stuff white powderup their noses or stick a needle in their arm while they tried to fight it off?
I'm tired of hearing wealthy athletes, entertainers and politicians of all parties talking about innocent mistakes, silly mistakes or youthful mistakes, when we all know they think their only mistake was getting caught. I'm tired of people with a sense of entitlement, rich or poor.
I'm really tired of people who don'ttake responsibility for their lives and actions. I'm tired of hearing them blame the government, or discrimination or big-whatever for their problems.
I'm also tired and fed up with seeing young men and women in their teens and early 20's be-deck themselves in tattoos and face studs, thereby making themselves unemployable and claiming moneyfrom the Government.
Yes, I'm damn tired. But I'm also glad to be 83.. Because, mostly, I'm not going to have to see the world these people are making. I'mjust sorry for my granddaughter and their children. Thank God I'm on the way out and not on the way in. There is no way this will be widely publicized, unless each of ussends it on! This is your chance to make a difference.
“I’m 83 and I'm tired. If you don't agree you are part of the problem! huh


http://www.forcesreunited.org.uk/forum/53853/1/Bill_Cosby_I8217m_tired



۱۳۹۲ مرداد ۸, سه‌شنبه

سخنرانی سوگل ایرم در سفارت چک در اتریش: ایران پس از انتحابات




 برگردان پارسی سخنرانی سوگل ایرم در پنل گفتمان، به دعوت سفیر چک که در ان سفارت خانه در تاریخ ۲۶ ژوئن ۲۰۱۳ در شهر وین برگذار شد.
برگذار کننده این سخنرانی: گروه Stop The Bomb 

گزارشی از خلاصه این پنل در رادیو اسرایئل را در پایان این مطلب می یابید.


ایران پس از انتخابات 
خانم ها و آقایان، 
ان چه ما اینجا در باره ان صحبت میکنیم بهترین نمایش انتخاباتی مهندسی شده در تاریخ جمهوری اسلامی میباشد.

قبل از هر چیز مایلم سوالی از حاضرین در سالن که در کشورهای دموکراتیک و آزاد زندگی میکنند بپرسم،
وقتی گروهی به نام شورای نگهبان، نامزد های انتخاباتی را از بین افراطیون و اصول گرایان فیلتر میکنند و پس از تایید ولی فقیه به ملت معرفی میکنند و از آنها میخواهند بین بد، بدتر و بدترین انتخاب کنند، شما آیا نام این را انتخابات میگذارید یا انتصابات؟
این پاسخ واضح است !

من بر این باور هستم که آنچه در ایران رخ داد، چه از آغاز کار که نامزدها معرفی شدند، چه در طول کامپین تبلیغاتی تا خود انتصابات و اعلام نتایج یک نقشه تمام عیار ولی خطرناک بود. و همچنین بر این باور هستم که رفسنجانی مغز متفکر پشت این طرح بود.

از نامزد شدن خود او برای انتخابات آغاز شد با وجود اینکه میدانست رد صلاحیت میشود. به دلیل جانگ قدرت بین او و خامنه ای که در تمام این سالها ی اخیر داشتیم، به فکر این نقشه افتاد. با نشان دادن ویدئو های که خود ساخته بودند از مردم عادی که اعلام میکردند انتخابات را تحریم میکنند و به نحوه ایی با نشان دادن فضای بی تفاوتی و پاسیو از مردم، این خامنه ای را به فکر فرو برد تا جایی که راهی دیگری جز تسلیم و پذیرفتن طرح رفسنجانی نداشت.   
رفسنجانی قول میدهد نظام را نجات دهد به شرطی که دست او را بازتر کند و در قدرت سهیم باشد. به توافق رسیدند که روحانی از صندوق ها بیرون اید ولی این بار میخواستند کاری کنند که خود مردم این انتخاب را کرده باشند. و حدس بزنیید چه شد؟ این بار آرا را خواهند شمرد. 
و این چنین شد که نماینده ولی فقیه در شورای امنیت، یک آخوند و اصول گرا، یک شبه تبدیل شد به یک میانه رو، با چهره ایی خندان و عاشق صلح! 
سوپاپ امنیتی جدیدی متولد شد! 

اصلاح طلبان از او حمایت کردند و محمد رضا عارف که تا ان زمان نسبتا طرفدار داشت و شاید میانه رو تر از او هم بود به نفع او کنار کشید. جلیلی تندرو اصول گرا  نقش بسیار مهمی را بازی کرد. او بهترین مترسکی بود که میتوانستند پیدا کنند بدون این که شاید خود او هم از نقش خود در این طرح با خبر باشد. 
او (جلیلی) را حتی تشوق میکردند که تندروی و رادیکالیسم و خشونت رفتاری بیشتری نشان دهد به این دلیل که میخواستند به ملت فردی بدتر از احمدینژاد را نشان دهند. یک نکته دیگر، دفعه پیش ولی فقیه احمدی نژاد را حمایت کرد و مردم به به دلیل حمایت او به موسوی راز دادند تا نشان دهند با طرف از نیستیم. و این بار ولی فقیه به نحوی باید نشان میداد که جلیلی فرد مورد نظرش است.  این گونه توجه مردم به راحتی به طرف روحانی جلب میشد. نکته مهمتر دیگر، اپوزیسیون ساختگی خود جمهوری اسلامی در خارج از کشور که در اصل لابی های وفادار نظام هستند، با استفاده از رسانه های بزرگ فارسی زبان که همواره در خدمت آنان بوده اند، نقش رهبران افکار عمومی و روشنفکران را ایفا کردند و در حمایت تمام از انتخبات بر آمدند. که در انتخابات شرکت کنید در غیر این صورت جلیلی برنده انتحابات میشود.
و این چنین بود که مردم به خود گفتند، اگر حقیقت داشته باشد چه؟ بله اتخاب بین بد، بدتر و بدترین است ولی اگر شرکت نکنیم و جلیلی برنده شود چه؟ و اینگونه مردم را به پای صندوق رای کشاندند. 
ولی میدانیم گاه اگر مردم در اتخابات شرکت کنند نه برای این که فردی را انتخاب کنند، بلکه برای اینکه جلوی انتخاب شدن فرد دیگری را بگیرند. و همچنین اگرهستند کسانی که به زور و یا از ترس همیشه در انتخابات شرکت میکنند،  آیا این دلیل بر مشروعیت نظام  است؟ 
فراموش نکنیم صدام حسین در زمان حکمرانی خود ۹۹،۴۷ در صد مشارکت در انتخابات داشت. 
این هم حقیقتیست! 

با تمام این وجود و با در نظر گرفتن این اصل که همزمان ۲ انتخابات به طور موازی برگزار شدند، انتخابات ریاست جمهوری همراه با انتخابات شورای شهر و روستا،که همیشه مشارکت بالایی داشته، زیرا در روستاها همه همدیگر را میشناسند و به هم رای میدهند و آنها را پای صندوق میکشاند. این اتفاق بارز اولین بار در تاریخ رخ داد.شاید مشارکت زیاد بود ولی اگر شهر های بزرگ را در ایران در نظر بگیرید، واقعا کمتر از همیشه بود.  مشارکت بالاتر از روستاها و دهات بود. ولی رژیم با استفاده از پروپاگاندا کافی موفق شد با یک تیر بیش از چند نشان را بزنند: 

اول از همه
 - به جهان نشان دهند که بین مردم دارای مشروعیت هستند،
 چیزی به نام تقلب وجود ندارد و آرا شمرده میشوند، و چنین اتفاقی در ۲۰۰۹ رخ نداد. تقلبی در کار نبود، 

دوم این که 
- با دادن وعده های تازه و امید برای دوره جدید مذاکرات در مورد مساله هسته ایی قادربه خرید زمان برای به پایان رساندن کار خود شوند، ین چیزی است که باید روی ان تامل کنیم، این چیزی است که به ان نیاز دارند، زمان! 
آنها میخحاند که غرب وارد مذاکرات جدید با رژیم شود. که سال ها ست به نتیجه نرسیده است، 

سوم این که 
- نجات دادن پایه های لرزان نظام از فروپاشی! هرچند برای مدتی 
 خوش خیالی غرب از این که این رژیم زمانی حاضر میشود رفتار خود را در مساله هسته ایی تغییر دهد موجب فریب میشود که منجر خواهد شد به نرم کردن تحریم ها و این دقیقا همان چیزی است که نظام به ان نیاز دارد برای اینکه بتواند به حیات خود ادامه دهد. 

من نه تنها خوشبین نیستم بلکه از وقوع بدترین حالت ممکن بیم دارم ان هم زمانی که این حباب امید بترکد. 

چگونه میخواهید بحران سوریه را حل کنید؟ چه گونه میتوان جلوی رسیدن رادیکالیسم و تروریسم به پشت در خانه تان را بگیرید؟ 
آیا زندانیان سیاسی را آزاد خواهند کرد؟ به اعدام ها، سنگسار، قطع دست، و شلاق های عمومی خاتمه میدهند؟ آیا زنان دارای حقوق موسوی خواهند شد؟ 
دست از شعار های مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرایئل در نماز جمعه بر میدارند؟ 

پاسخ منفی است !!! 
این جزو طبیعت آنها میباشد نمیتواند به ان خاتمه دهند. 

دیر یا زود از این نمایش مسخره پرده برداری میشود و هر دو، هم ایرانیانی که با خلوص نیت به روحانی رای دادند ب خیابانها خواهند ریخت و طلب ان چیزی را خواهند کرد به آنها قول داده شده بود و هم غرب که در حال برنامه ریزی ماه عسل با رییس جمهور جدید است، مایوس خواهند شد.  و یک بار دیگر به همه ما ثابت خواهد شد که باید این حقیقت را بپذیریم: 

این نظام نه قابل مذاکره است و نه اصلاح پذیر!

پس از همین حالا آمده باشیم.

تنها راه منطقی و کم هزینه برای این که صلح را نه تنها برای ایرانیان بلکه برای تمام منطقه بی اوریم، فقط تغییر رژیم است. ان هم از طریق حمایت از مبارزه غیر خشونت آمیز، نا فرمانی مدنی و اعتصاب های سراسری ایرانیان می باشد. این همان اتفاقی بود که در آفریقای جنوبی رخ داد و در بسیاری کشورهای دیگر. اگر آنجا ممکن بود، برای ایران نیز ممکن خواهد بود. 

روی تنها چیزی که میتوانید حساب باز کنید:    

یک ایران دموکراتیک و سکولار میباشد و بس. 



به این امید داریم!! 


گزارش در رادیو اسرایئل :




۱۳۹۲ مرداد ۶, یکشنبه

محمد رضا شاه پهلوی: باید به این ۵ هدف برسیم


در سال 1943 با وجود جنگ جهانی كه در جریان بود و با وجود مشكلات دردناكی كه بر من هجوم آورده بود, تاكید كردم كه با توجه به موجبات واقعی و ریشه های بدبختی عمیق مان, باید به این 5 هدف برسیم:

1) نان برای همه
2) مسكن برای همه
3) پوشاك برای همه
4) بهداشت برای همه
5) آموزش و پرورش برای همه

از تذكر این اهداف به دولتهایی كه در پی هم آمدند و رفتند هرگز فروگذار نكردم و سرانجام ناچار شدم حصول به این اهداف را با انقلاب سفید بر آنها تحمیل كنم.
باید به خاطر داشت كه تا تحولات سال 1960, من به جز فرماندهی كل قوا قدرت قانونی دیگری نداشتم. بمحض اینكه 
قدرت انحلال پارلمان را بدست آوردم, یعنی پس از سقوط مصدق, می توانستم مراقب باشم كه دولتهای جدی و میهن پرستی بر سر كار بیایند.
با تعقیب 5 هدف فوق رفته رفته برنامه ی كامل تر و پرمحتواتر را طراحی كردم و در عین حال ضروری ترین نیازها و واقعی ترین امكاناتمان را در نظر گرفتم. به این ترتیب بود كه نوزده اصل انقلاب سفید یكی بعد از دیگری شكل گرفت.
در كتاب انقلاب سفید چنین نوشته ام:
" ... ما شیوه ی اختناق افكار و سلب آزادیهای فردی و اجتماعی را برای پیشرفت ظاهری خود برنگزیده ایم. بعكس, آنچه ما به عنوان اصول كار خویش برای آینده در نظر گرفته ایم, اصلاحات وسیع اجتماعی, سازندگی اقتصادی توام با اقتصاد دموكراتیك, پیشرفت های فرهنگی, همكاری بین المللی, احترام به معتقدات معنوی و به آزادیهای فردی و اجتماعی است..."
در 9 ژانویه ی 1963, در برابر اولین كنگره ی تعاونیهای كشاورزی كه در تهران تشكیل شد, نخستین شش اصل لازم برای انقلاب را ارائه نمودم:

1) اصلاحات ارضی: تقسیم زمین میان كسانی كه در آن كار میكنند.
2) ملی كردن جنگلها و مراتع
3) تبدیل كارخانه های دولتی به شركتهای سهامی و فروش سهام آن ها به عنوان پشتوانه ی اجرای اصلاحات ارضی
4) مشاركت كارگران در سود كارخانه ها
5) اصلاح قانون انتخابات. مشاركت همگانی و بخصوص زنان در انتخابات
6) ایجاد سپاه دانش از سربازان وظیفه ی فارغ التحصیل تا در روستاها به تدریس بپردازند


روان این بزرگ مرد تاریخ شاد باد.

شاه ایران را دوست نداشت، 

ایران را می پرستید!

سوگل آیرم 

یکشنبه ۲۸ جولای ۲۰۱۳ 



۱۳۹۲ مرداد ۵, شنبه

گاه بايد حكم كرد تا بتوان بناى دمكراسى را نهاد!




حكم ميكنم!


ماها فداكاران حقيقى كشور هستيم و براى پايان دادن به اين اوضاع ناگوار كمر حمت بسته و آماده ايم تا خائنين را به سزای خود برسانيم.

رضا شاه كبير با اين جملات استين بالا زد و به كمك ميهن پرستان واقعى، بناى ايران نوين را نهاد.

گاه بايد دندان نشان داد! گاه بايد از جا بلند شد تا همه بلند شوند. گاه بايد حكم كرد تا بتوان بناى دمكراسى را نهاد!

گاه بايد نوشت،گاه فرياد باید زد..

           حكم ميكنم!

ما اماده ايم!!


سوگل آيرم
شنبه ٢٧ جولاى ٢٠١٣


۱۳۹۲ تیر ۲۱, جمعه

تغيير جرات ميخواهد! چرا نداريم؟

دليل اينكه مردم از تغيير حراس دارند چيست؟
چرا يك عده با وجود اينكه از شرايط موجود ناراضى هستند جلوى تغيير را ميگيرند؟

در اصل اين خود تغيير نيست كه انها را ميترساند و باعث ميشود در مقابل ان بياستند بلكه وارد شدن به يك شرايط نا اشنا و مجهول و ترك نظمى كه به ان عادت كرده اند انها را وحشتزده ميكند. "نتيجه تغيير" است نه خود "تغيير" كه از جرات خيليها ميكاهد.
اين نظم ميتواند يك نظم مثبت، ارام و امن يا يك نظم منفى، مضر و حتى خطرناك باشد ولى هر چه هست با ان خو گرفته و اشنا هستند.

ترك نظم يك نوع بى نظمى به حساب مى ايد!

ولى بى نظمى هميشه بد نيست! بستگى دارد ديد ما و برداشت ما چگونه باشد.

برخورد ما انسانها با انچه "بى نظمى" ميناميم متفاوت است. برخى افراد حاضر به ريسك، حتى به استقبال ان ميروند و اين روحيه مثبت انهاست كه در اكثر مواقع از "بى نظمى" جديد يك "نظم" جديد ولى بهتر ميسازند.

ازدواج انسان را از نظم قبلى وارد يك بى نظمى ميكند. همچنين طلاق! يا پيدا كردن كار جديد و يا از دست دادن شغل هم به همين صورت ما را وارد يك "بى نظمى" ميكند. از "نظم" اشنا قبلى كه به ان عادت داشتيم چه خوب چه بد وارد يك دنياى جديد ميشويم كه برايمان در ابتدا نظمى اشنا ندارد در نتيجه يك نوع بى نظمى به حساب مى ايد. اين بى نظمى جديد ميتواند به سود ما تمام شود. دست خودمان است!

من باور دارم اگر نگرش خود را نسبت به "نتيجه" يك تغيير (بى نظمى) عوض كنيم، قادر خواهيم بود به استقبال ان تغيير برويم. نگاه مثبت ما روى ان نتيجه تاثيرگذار خواهد بود.
با شجاعت، اميد، ارزو و ارمان وارد اين دنياى جديد شويم نه با ترس از "معلوم نيست چى پيش مى ايد..."

حال از خود بپرسيم چرا ايرانيان حاضرند ننگ اين حكومت اسلامى ديكتاتورى را به جان بخرند ولى به استقبال تغيير ان نروند؟
به دليل اينكه ٣٤ سال در جامعه اين ترس از "تنيجه" رواج داده شده تا حدودى موفق بودند و حال ما در مقابل تغيير به هر نحو ممكن ايستادگى ميكنيم تا اين نظم منفى، مضر و خطرناك را نگه داريم چون به ان خو گرفتيم.
اينجاست كه كرامت انسانى با موفقيت از ما گرفته شده و ما قبول ميكنيم. چرا؟

فراموش نكنيم تا تغيير اساسى صورت نگيرد اين "نظم" اشنا منفى تر، مضرتر و خطرناكتر ميشود تا جايى كه كرامت انسانى، شجاعت و اميد و ارزوهاى ما به كلى محو شوند.
تا دير نشده از جا بلند شويم و به استقبال تغيير برويم و از نتيجه ان نحراسيم.

از ريسك نبايد ترسيد. بزرگترين اتفاقات و پديده هاى جهان توسط افرادى به ثبت رسيده اند كه از ريسك و تغيير نترسيدند.

ايرانو پس ميگيريم.

زنده باد تغيير

سوگل آيرم.
جمعه، ١٢ جولاى ٢٠١٣

۱۳۹۲ تیر ۱۵, شنبه

از قاهره تا تهران


بدون شرح !


انتشار عکس بدون ذکر منبع مجاز نمیباشد.
اخلاق کاپی رایت را در خود رواج دهیم.
پاینده ایران
سوگل ایرم
شنبه ۱۵ تیر
Sogol Ayrom
Saturday, July 6th 2013

۱۳۹۲ خرداد ۲۸, سه‌شنبه

Iran's new uprising after elections?


:Iran, June18th
After football victory Iran vs S. Korea people poured into the streets in all cities, chanting IRAN, IRAN, celebrating, dancing, cars honking and playing music. After a couple of hours the crowd is now getting bigger and bigger. Chants turn into political chants
.Free all political prisoners, free Mousavi,
They chant
it's thrilling it's thrilling but Neda is missing
as police and basij forces arrive
They chant
don't bother, don't bother we are all togther
It is almost midnight the crowd is getting bigger and bigger
some cities have reported clashes between people and police and 
.plain cloth thugs

Source: Live reports from Iran 
channel one, radio peoples voice are talking to the people on the 
streets. LIVE

Sogol Ayrom
June 18th 2013



۱۳۹۲ خرداد ۲۶, یکشنبه

مرحله چهارم این بازی "انتخاباتی" هنوز به طور کامل عملی نشده - استراتژی جدید برای شکست ان


جمهوری اسلامی با این طرح سیرک مسخره انتخاباتی با یک تیر ۴ نشان زد.
طرح شومی را برای مردم ایران ریخت و با کمک رهبران افکار عمومی وابسته به خود در داخل و خارج، ان را به اجرا گذاشت و باز هم مردم را پای صندوق کشاند و همان که میخواست از صندوق بیرون آمد. باید خاطر نشان کرد که اگر حسن روحانی خودی نبود هرگز صلاحیت کاندید شدن را پیدا نمیکرد. حسن روحانی اسی بود که رو کردند. از یک اصول گرا یکشبه اصلاح طلب ساختند.

این طرح تا به این جا - مرحله ۳، با موفقیت به پیش رفت.

ولی این طرح تا به اینجا خاتمه نمییابد، مرحله ۴ که اصلی ترین مرحله است هنوز اجرا نشده. و ما می توانیم با هوشیاری جلوی ان را بگیریم.

با یک تیر ۴ نشان!

نشان اول:

۱- جمهوری اسلامی به جهان گفت، ما در برابر مردم ایران مشروعیت داریم (پیام جان کری را دیدیم)

۲-جمهوری اسلامی به جهان گفت این انتحابات بود نه انتصابات. هر چند ما میدانیم حسن روحانی توان کاری را که مد نظر خامنه ای نباشد را هرگز نمیتواند انجام دهد. همانگونه که خاتمی در ۸ سال نتوانست، ایشان هم نخواهد توانست.

۳- جمهوری اسلامی جلوی سقوط ستونهای لرزانش را گرفت و چند صباحی به عمر خود افزود. برای خود زمان خرید تا پروژه های پشت پرده خود را خاتمه دهد. حال جام زهر را هم بنوشد به جاییش بر نمیخورد. کار خودش را با این خرید زمان کرده!

تیر به این سه نشانه اصابت کرد، ولی این طرح ۴ مرحله دارد و مرحله چهارم مهمترین ان میباشد که اگر عملی نشود مراحل ۳، ۲، ۱، نیز با شکست مواجه میشود.

ما نبرد را باختیم ولی جنگ را نه!
!We may have lost the batlle but not the war

پیروزی این جنگ با ماست اگر آگاه باشیم و نگذاریم مرحله آخر این طرح موفق شود.

حال مهترین مرحله این طرح چه بود؟ 

۴- جمهوری اسلامی با جگ روانی بین "رای دهندگان" و "تحریم کنندگان" دو دستگی و بهتر بگویم دشمنی ایجاد کرد.

من جزو تحریم کنندگان بودم و تا قبل از انتخابات تمام توش و توانم را گذاشتم تا هم میهنان از این طرح و هدف اصلی جمهوری اسلامی مطلع سازم.
این که به روحانی رای دهیم جلیلی انتخاب نشود، یک بازی کهنه است که در اغلب اوقات در سیاست از ان استفاده میشود تا مردم فکر کنند خواسته خودشان بوده. جلیلی از همان اول مترسکی بود برای ترساندن مردم و کشیدن آنها پای صندوق های رای.

مسعود بهنود مینویسد در انتخابات شرکت میکنم تا جلیلی رییس جمهور نشود! 

به این میگویند انتخابات آزاد و دموکراتیک؟ جلیلی به مانند ان امپولی بود که مادر بزرگ ها در زمان های قدیم بچه ها را از ان می ترساندند تا خوراکش را بخورد.

حال چه باید کرد؟ 
حال که روحانی "انتخاب" شد و به قول معروف کار از کار گذشت. خائنین به ایران را من رای دهندگان و مردم عادی نمیبینم. من فریب را در ان روشنفکران و رهبران افکار عمومی میبینم که مردم را به این جهت سوق دادند.
آنها دانسته این کار را انجام دادند. همانگونه که در سال ۵۷ ملت ایران ر در دامان اسلام گرایان سوق دادند.

استراتژی که میتواند این مرحله آخر را به شکست بکشاند: 
دشمن اصلی جمهوری اسلامی امریکا یا اسرائل نیستند، دشمنان اصلی جمهوری اسلامی اپوزیسیون ایرانی و دموکراسی خواه هستند، دشمن اصلی اتحاد مردم ایران است. تمام تلاش این ۳۴ سال جمهوری اسلامی جلوگیری از اتحاد ایرانیان به هر شکلی بوده. برای این کار چه پول ها که خرج نشده و چه قربانی ها که ندادیم!
این تلاش آخر بود که بتوانند به صورت موفق برای همیشه بین مردم شکاف عمیقی ایجاد کنند و اپوزیسیون واقعی را نا امید کنند تا دست از مبارزه بکشند.

این را نباید به آنها داد. 

به این مساله فکر کنید:
تعداد کل واجدین شرایط انتخابات (به اعداد روند) ۵۰ میلیون بوده، ۳۵ میلیون رای شمرده شده، ۱۸ میلیون ان به حسن روحانی داده شده که نفر اول میباشد.

نفر دوم کیست؟ 
نفر دوم به آمار رسمی اعلام شده وزارت کشور ۱۵ میلیون ایرانی هستند که واجد شرایط بودند و رای نداند و انتخابات را تحریم کردند. 
که البته به نظر من رقم تحریم کنندگان بالاتر میباشد، زیرا بین این ۳۵ میلیون حساب کنید، چند میلیون دانشجو، کارمند و کسانی که از ترس عواقب رای ندادن در انتحابات شرکت کردند،یافت میشود؟  آیا رقم بالاتر از ۳ میلیون میتواند باشد؟ من آمار دقیق را نمیدانم ولی این احتمال را میدهم که بالاتر باشد. در سال ۲۰۰۳ آمار کارکنان دولت ۲،۳ میلیون تخمین زده شد. تعداد دانشجویان در ایران و خارج از ایران نیز رقم چشمگیری است چه تعداد از این افراد از روی ترس رای دادند؟

محاسبه ساده ای است

در نتیجه نفر اول، تحریم کنندگان هستند.


در نتیجه: 
ما نه نا امید میشویم و نه آنها موفق خواهد شد بین ما تفرقه ایجاد کنند.

دست از دشمنی با کسانی که رای دادند را فورا بر داریم. به جای ان با اسلحه اتحاد به طرف جمهوری اسلامی برویم.
در اصل شخص روحانی انتخاب نشد، روحانی به دلیل قول هایی که داده بود از طرف این ۱۸ میلیون گزیده شد.
وای به روزش اگر به این قول ها عمل نکند و تاریخ ۸ سال خاتمی دوباره تکرار شود و دستش رو شود که یک تدارک چی بیش نبوده!

استراتژی ما این میبایست باشد. که چه تحریم کنندگان چه رای دهندگان باید قدم به قدم روحانی را زیر نظر بگیریم و به محض اینکه کوچکترین نکته ای یافت کردیم که خلاف قول و قرار هایش بوده او را افشا کنیم.

کمپین "Rohani we are watching you" را از همین امروز راه بیاندازیم.

این استراتژی هم میتواند مورد حمایت کسانی بشود که به او رای دادند و وعده و وعیدهای او را باور کردند و هم میتواند کسانی که اصلا در انتحابات شرکت نکردند را به جای نا امید شدن و بی تفاوت شدن به سرنوشت ایران به یک کار اساسی تشویق کند.

بیایید با کمک هم به جهان نشان دهیم هدف ملت ایران در نهایت نجات ایران است نه نجات جمهوری اسلامی

راه ها ممکن است متفاوت باشد ولی هدف یکیست زیرا درد یکیست!

ملت ایران به ان اتحاد خواهد رسید، ملت ایران پیروز خواهد شد, ملت ایران همیشه سر بلند خواهد ماند.

ما میتونیم

پاینده ایران

سوگل ایرم
یکشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۲