۱۳۹۰ بهمن ۱۰, دوشنبه

مردی بزرگ با جثه‌ای کوچک. مهاتما گاندی

بهترین پند‌ها را میتوان از کتب تاریخ یافت، بهترین تجربیات را  میتوان آموخت . گاهی‌ تلخ، گاهی‌ شیرین! گاهی‌ از خواندن تاریخ اشک می‌ریزی، گاهی‌ لبخندی با افتخار بر روی لبانت نقش می‌بندد. گاهی‌ فریادی از عصبانیت میکشی ، گاهی از این همه ظلم ، صدا در گلویت خفه میشود.
جدا تاریخ پر از دانستنی‌ها ، آموختنی‌ها و هیجانات است.
(کاش این را در دوران مدرسه هم می‌دانستیم و فقط برای نمره درس حفظ نمی‌کردیم )

هر کدام از ما در تاریخ چه مرد چه زن، چه پیر چه جوان, شخصیتی‌ را برای خودمان به عنوان الگو داریم. همانطور که از اسم من پیداست ، الگوی من یک زن ارتشی در دوران هخامنشی میباشد.

سپهبد ارتونیس ،(با آرتمیس فرمانده نیرو دریایی خشایار شاه اشتباه گرفته نشود) دختر ارته باذ یکی‌ از شجاع‌ترین فرماندهان جنگی زمان داریوش بود.
(بیش از پانصد سال قبل از میلاد مسیح) .

چیزی که دیشب توجه من را به خود جلب کرد خواندن وبلاگ شاهزاده رضا پهلوی بود. متوجه شدم شخصیتی‌ که وی برای خود به عنوان الگو قرار داده ، نه از جنگندگان تاریخ است نه از رزمندگان . بلکه مردیست که از روش ساتیاگراها; (پافشاری برای راستی‌ و حقیقت) با زورگویی و ظلم مبارزه کرد.
گاندی با وجود اینکه با خشونت مخالف بود ولی‌ مبارزه حماسی او برای متحد کردن مردم هند به راستی‌ بی‌ نظیر بود و الگوی خوبیست برای میهن امروز ما. 

مي توانيد مرا زنجير كنيد، مي توانيد شكنجه كنيد، حتي مي توانيد تن مرا نيست و نابود سازيد، ولي هرگز انديشه مرا زنداني نخواهيد كرد.


:نوشته سرباز وطن (رضا پهلوی) را اینجا میتوانید بخوانید
نماد مقاومت به دور از خشونت
« برای کسی که اندیشه عدم خشونت را در خود پرورده، تمام عالم یک خانواده است; نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می ترسد.» ماهاتما گاندی
ارتونیس ، ۱۰ بهمن ۱۳۹۰

۱۳۹۰ بهمن ۸, شنبه

روز ۱۲ اسفند را در تاریخمان ثبت کنیم

.شاهزاده رضا پهلوی در وبلاگ خود از هم میهنان دعوت کرده است تا در انتخابات پیش رو شرکت نکنند

تعداد بسیاری از وبلاگ نویسان در این رابطه متحد شدند تا در یک اکسیون دسته جمعی انتخابات نمایشی را به صورت فعال تحریم کنند. 

پس اتحاد ممکن است وقتی‌ هدف مهم باشد !

 این نویسندگان که از طیف‌ها و گروه‌های مختلف با عقاید مختلفی‌ هستند، بر سر یک درد مشترک به  توافق رسیده اند


"در انتخابات نمایشی این نظام نباید شرکت کرد و به این نظام نباید مشروعیت داد"


امروز وبلاگ نویسان پیشگامان همبستگی‌ ملی‌ میشوند و نشان میدهند که چنین اتّحادی امکان پذیر است. امید بر این است که فردا شاهد همبستگی‌ تمامی ایرانیانی باشیم که آرزوی ایرانی‌ آزاد را دارند.


ما در این برهه از زمان بهترین کاری که از دستمان بر میاید یافتن مشترکات است تا بتوانیم تمامی انرژی خود را روی آن
 متمرکز کنیم. در همان جهتی‌ حرکت کنیم که شرایط مطلوب را برای همگی‌ ایجاد میسازد. می‌بایست به شرایطی دست یابیم که در آن بتوان آزادانه انتخاب کرد.

من هم به نوبه خود از هم میهنان دعوت می‌کنم و پیشنهاد می‌کنم.

نافرمانی  مدنی را آغاز کنیم. این کمترین کاریست که ما میتوانیم انجام دهیم و هیچ هزینه‌ای هم برای ما نخواهد داشت. 

در خانه‌ها میمانیم.
نگران نباشیم، زمان خیزش دوباره ما به زودی خواهد آمد!

 ۱۲ اسفند روز قدرت نمایی ماست، روز اتحاد ماست. این روزمیتواند زمینه ساز همبستگی‌ ملی‌ باشد.


در تاریخ ثبتش کنیم.  

روز انتخابات نمایشی، خیابان‌های شهر‌ها را خالی‌ بگزاریم تا رژیم نتواند از حضور ما برای خودش اعتبار کسب کند. چیزی که
 رژیم از ما می‌خواهد رای ما نیست حضور ماست.  
  
این جمله سرباز وطن (رضا پهلوی) به دل من نشست

"انتخاب آزاد، برای ایران آزاد"


ارتونیس ، ۸ بهمن ۱۳۹۰



:مطلب کامل را میتوانید اینجا بخوانید



سیرک انتخاباتی جمهوری اسلامی



پس از برگزاری آخرین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در خردادماه 1388، در حالیکه میلیونها ایرانی در خیابانها حق خود را فریاد می کشیدند، اعتراضات آنان نسبت به تقلب در انتخابات، با سرکوب شدید و بی سابقه حکومت روبرو گردید. حاکمان، فریاد آزادی خواهانه آنان را فتنه نامیدند، صدا و سیمای وابسته به بیت رهبری، اعتراضات مردمی را به عده‌ای «اغتشاشگر» نسبت داد، رئیس جمهور منتصب ولی فقیه، جوانان این مرز و بوم را خس و خاشاک نامید و علی خامنه ای، مسئولیت «خون‌ها و خشونت‌ها و هرج و مرج‌ها» را بر عهده کسانی دانست که از اعتراضات پشتیبانی می‌کنند.



با دستور مستقیم شخص علی خامنه ای، ولی مطلقه جمهوری اسلامی، نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها، بر مردم آتش گشودند، بسیاری از شهروندان کشته و تعداد زیادی زخمی شدند، به کوی دانشگاه وحشیانه حمله کردند، تعداد کثیری از فعالان سیاسی-مدنی، روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان و مردم عادی، بویژه جوانان، بازداشت و زندانی شدند. زندانیان را با قساوت تمام شکنجه و آزار جنسی دادند و تعدادی از دستگیرشدگان را به قتل رساندند.
دو سال و اندی پس از اعمال این جنایات وحشیانه و دهشتناک علیه مردم ایران، در آستانه نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، ولی فقیه با همراهی شورای نگهبان و وزارت کشور دولت انتصابی اش، در تدارک برگزاری نمایشی دیگر است. علی خامنه ای که مسئول اصلی این جنایات می باشد و از تقلبی که با فرمان شخص او صورت گرفت، به خود می بالد و نامزدهای انتخابات را که رای آنها نادیده گرفته شد، افراد ناباب، نادان و بعضاً معاند، می نامد، بار دیگر، وقیحانه خواستار حضور پرشور مردم در این سیرک انتخاباتی شده است.
جمهوری اسلامی با نقض مستمر حقوق اساسی شهروندان، همچون آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی مطبوعات و آزادی احزاب، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن در یک فرایند آزاد، سالم و عادلانه را از شهروندان ایرانی سلب نموده است. بر همین اساس، در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی، بسیاری از نیروهای سیاسی-مدنی از طیف ها و اندیشه های گوناگون خواستار تحریم انتخابات شده اند.



اتحاد بی سابقه نیروهای سیاسی-مدنی ایرانی، بمنظور تحریم انتخابات نمایشی مجلس شورای اسلامی، ضربه ای سهمگین بر پیکره لرزان این رژیم وارد نموده تا آنجا که علی خامنه ای، تحریم کنندگان را «پادوهای قرارگاه فرماندهی کفـر» توصیف نموده است، غافل از آن که مردم آزادیخواه ایران پس از سال ها مبارزه برای احقاق حقوق اساسی خود، فصل جدیدی از همگونی و یکپارچگی را در مسیر گذر از این نظام و گذار بسوی .دموکراسی در ایران باز نموده است


,هم میهنانم
در این شرایط حساس و بحرانی، شرکت در انتخابات نمایشی حکومت اسلامی، پایمال نمودن خون هزاران ایرانی است که جانشان را در راه آزادی، دموکراسی و سربلندی این سرزمین فدا نمودند، شکستن عهدی است که با زندانیان سیاسی-عقیدتی بسته ایم، کسانی که برای آزادی ما و سرزمینمان، دربند این حکومت مستبد گرفتار شده اند.


,بر این باور هستم که


- تنها راه برون رفت از شرایط موجود، گذر از چارچوب قانون اساسی این حکومت و نظام مستبد اسلامی است.
- بهترین و کم هزینه ترین راه برای تامین و حفظ امنیت و سرمایه های ملی، ایجاد فضای مناسب برای برقراری " آشتی ملی " و " عفو عمومی " با اراده و همگامی همه نیروهای مسلح، کنشگران سیاسی – مدنی از هر طیف و اندیشه ای، روحانیت و دیگر گروه ها می باشد. 
برای دستیابی به حکومت صندوق رای و حاکمیت پایدار مردم بر مردم در ایران، در چارچوب برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه بر اساس معیارهای بین المللی، از پا نخواهم نشست. 


انتخاب آزاد برای ایران آزاد
رضا پهلوی


۱۳۹۰ بهمن ۷, جمعه

آیا این زن ایرانی را میشناسید؟



ژاله عالم‌تاج قائم مقامی، در جسارت فکر و اندیشه پیش‌کسوت فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی است یک قرن پیش از این میزیسته است. ٢٢ سال پیش از پروین اعتصامی چشم به جهان گشوده بود. اما دریغا، بسیار کم می‌شناسندش. آزاده زنی که در دورانی از زمان، و مکانی از جهان به دنیا آمد که دانش و آزادگی برای زن حاصلی جز رنج نمی‌آورد، و او جان هوشیاری که سر تسلیم به زمانه خود را نداشت. از کجا و از کدامین روزن‌های همه به هراسناکی‌ها گشوده، جهانی دیگر را پاییده بود که امید رهایی زن فردا را در آن خراب آباد که نه دشمن ، بلکه انکار زن بود، سرود
باکی از طوفان ندارم، ساحل از من دور نیست
تا نگویی گور توست این سهمگین دریای من
زیر دستم گو مبین ای مرد! کاندر وقت خویش
از فلک برتر شود این بینوا بالای مـــن
کهنه شد افسانه‌هات ای آدم! آخر گوش کن
داستانی تازه می‌خواند تو را حوای من
گر بخوانم قصه، گویی دعوی پیغمبری ست
زانچه در آیینه بیند دیده بینای من
اسفند ماه ١٢۶٢، در قصبه فراهان نوزاد دختری متولد شد، نواده پسری میرزاابوالقاسم قائم مقام فراهانی میشد، وزیر دانشمند عباس میرزا نایب‌السلطنه، معلم و مرشد میرزا تقی‌خان امیرکبیر، کسی که عباس میرزا اولین اصلاحات منظم اداری در تاریخ ایران را به دانش و درایت او انجام داده بود. این دختر را به پیروی از شان و منزلت خاندانی عالم تاج نام نهادند و ژآله نامی ست که او بعدها برای امضای اشعار خود برگزید تا شاید از گزندها مصون بماند ویا شاید ازسر بیزاری از این معنا که خود یافته بود:
تاج عالم گر منم بی‌گفت‌وگوی
خاک عالم بر سر عالم کنی
چه کسی باور می‌کند که صد سال پیش از این، زنی در ایران، ازدواج ناخواسته را با تن فروشی برابر نهاده و آن‌را سروده باشد؟!
ای ذخیره کامرانی‌های مرد
چند باید برده آسا زیستن؟
تن‌فروشی باشد این یا ازدواج؟
جان سپاری باشد این یا زیستن؟
و یا باز در جای دیگر:
مرد سیما ناجوان‌مردی که ما را شوهر است
مر زنان را از هزاران مرد نامحرم‌تر است
آن که زن را بیرضای او به زور و زر خرید
هست نا‌محرم به معنی، ور به صورت شوهر است
عالمتاج قائم مقامی مادر شاعر معاصر پژمان بختیاری است و دیوان اشعارش ….هر آن‌چه که باقیمانده است ….توسط ایشان در سال 1345 به چاپ رسیده است



> آیا او را میشناختید؟ و یا حتی اسمش را شنیده بودید.؟
> برای اکثر ما شعری که احساس زن بودن در آن آشکارا آمده باشد از فروغ فرخزاد است ولی در حقیقت ژاله قائم مقام پیش کسوت این ابداع در شعر فارسی بوده است.
> روانش شاد باد




ارتونیس، ۷ بهمن ۱۳۹۰




شاعر مشروطه عالم تاج قائم مقامی (متخلص به ژاله)


منبع

http://radiokoocheh.com/article/30358


۱۳۹۰ بهمن ۵, چهارشنبه

اصلا این ماده ۷ اساسنامهٔ روم چیست که خامنه‌ای متهم به آن است ؟

این روز‌ها خبر شکایت آقای پهلوی از خامنه‌ای به شورای امنیت را زیاد میخوانیم و می‌شنویم. تو تاکسی ، تو صف نونوائی ، مدارس و دانشگاه همه صحبت از این شکایت میکنند. طبق ماده ۷ اساسنامهٔ روم خامنه‌ای متهم به جنایت علیه بشریت شده و پرونده کامل ۴۰ صفحه‌ای  چندی پیش به شورای امنیت ارسال شده که توسط آن سازمان مل بتواند این شکایت را به دادگاه بین الملل ارائه دهد. حال ببینیم این ماده ۷ اساسنامه رم چیست اصلا.

:جنایت علیه بشریت
مادۀ ٧ اساسنامۀ روم سال ١٩٩٨، هريك از عملهای ارتکابی زير، اگر بخشی از یک حملۀ گسترده و سازمان يافته بر ضد يك گروه غيرنظامي، و با آگاهی از آن، اجرا شود، جنايت عليه بشريت شمرده میشود:

الف - قتل،

ب - نابودسازی،

ج - برده سازی،

د - تبعيد يا انتقال اجباری جمعيت،

ه - حبس يا ساير محروميتهای شديد از آزادی بدنی ناسازگار با هنجارهای بنیادین حقوق بین لملل؛

و - شكنجه

ز - تجاوز جنسی، برده گيری جنسی، فحشای اجباری، حاملگی اجباری، نازا سازی اجباری يا سایرشكلهای خشونت جنسی با سنگینی همسان؛

ح - آزار یا تعقیب یک گروه یا یک جمعیت قابل شناخت، به سبب سیاسی، نژادی، ملی، قومی، فرهنگی، مذهبی، و یا جنسی بگونه ای که در بند ٣ تعریف شده است، یا به سببهای دیگری که از نظر حقوق بین لملل بصورت کل ناروا شناخته شده است، در رابطه با هرعملی مندرج دراین بند و یا هر جنایتی که در حیطۀ صلاحیت این دادگاه است.

ط – ناپدیدسازی اجباری افراد،

ی – جرم آپارتايد

ک - سايراعمال غيرانسانی به همان ویژه گی که به قصد باعث رنج شدید، یا آسیب جدی به بدن یا سلامت بدنی و روانی انسان شود.

در بند ٢همین ماده در مورد رفتارها یا اعمالی که در بند ١ بیان شده است، توضیح های بیشتر داده شده است. درین بند به تعریف حقوقواژه های پرداخته شده است که معنای روشن ندارند. این حقوقواژه ها اینها اند.

حمله بر ضد مردم غیرنظامی عبارت است از آن شیوۀ رفتاری که شامل اعمال نامیده شده در بند ١ میباشد و برعلیه مردم غیر نظامی، و بطور مکرر ارتکاب می یابد، که ارتکاب آن یا مطابق با سیاست یک دولت یا یک سازمان است و یا بغرض بیشبرد سیاست یک دولت و یا یک سازمان است بهدف اجرای چنین حمله.

مراد از نابودسازی بخصوص تحمیل یا اعمال عامدانۀ شرایط (بد) زندگی از جمله قطع دسترسی به خوراک، درمان، بمنظوری انهدام بخشی از مردم است.

برده سازی عبارت است از اجرای اختیار مربوط به حق مالکیت بالای یک فرد، بشمول اجرای آن اختیار در رابطه با خریدوفروش انسان، و بویژه خریدوفروش زنان و کودکان
.

تبعيد يا انتقال اجباري جمعيت عبارت است از بیجا ساختن قهری مردم از طریق اخراج، و یا رفتارهای قهرآمیز دیگر، از محله های که درآن به صورت قانونی زندگی میکنند، بدون اینکه دراین باره موافق حقوق بین لملل، پایه هایی حقوقی وجود داشته باشند.

شکنجه عبارت است از وارد آوردن عمدی درد یا رنج شدید بدنی و یا روانی بر یک فرد که در بازداشت، و یا تحت بازرسی کسی قراردارد، بجز از آن درد و رنج که بطور ذاتی يا به طور تبعی ناشی از مجازات قانونی اند.

حاملگی اجباری عبارت است دربند نگاه داشتن غیرقانونی یک زن که به جبر باردار شده است، بقصد تاثیرگذاری بر ترکیب قومی مردم، و یا ارتکاب هر نقض خطرناک دیگری حقوق بین لملل. این تعریف هیچگونه آسیبی بر قانونهای ملی در مورد حاملگی نخواهد داشت.

پیگرد (تعقیب) عبارت است از محروم سازی شدید و عمدی از حقوق بنیادین، بدلیل هویت یک گروه یا یک جمعیت، برخلاف حقوق بین لملل.

ناپدیدسازی اجباری افراد عبارت است از توقیف، بازداشت یا ربودن اشخاص با اجازه و یا حمایت، و یا برضایت یک دولت، و یا یک سازمان سیاسی، و از پی آن، انکار از اعتراف که چنین محرومیتی بوقوع پیوسته، و یا انکار از دادن اطلاعها از سرنوشت یا محل اقامت آن اشخاص، بخاطر نگاهداشتن قصدی آنان بطور مداوم، خارج از حیطۀ حفاظت قانون.

جنایت اپارتاید عبارت است از انجام رفتارها یا اعمالی غیر انسانی مشابه به آنچه در بند ١ این ماده تذکریافته است، در شرایط یک رژیم نهادینه شده بر تسلط و ستم از سوی یک گروه نژادی بالای یک گروه و یا چندین گروه نژادی دیگر و بمقصد بقای آن رژیم.

جنایت علیه بشریت و جنایتهای جنگی با هم مشابه معلوم می شوند، اما از هم متفاوت اند. یکی از تفاوتهای مهم این دو اینست که جنایتهای جنگی تنها در زمان کشمکشهای مسلحانه میتواند ارتکاب یابد، حال آنکه جنایتها علیه بشریت هم در دوران منازعه های مسلحانه و هم در دوران صلح می تواند رخ دهد.

از سوی دیگر میان نقض عادی حقوق بشر و جنایت علیه بشریت نیز فرق موجود است. هرجنایتی علیه بشریت درخور کیفر است حال اینکه هر نقض عادی حقوق بشر چنین نیست. تنها برخی نقضها از حقوق بشر سزاوار کیفر است، بگونۀ مثال می توان از شکنجه نام برد. شکنجه همچنان جنایت علیه بشریت شمرده می شود، طوریکه در مادۀ ٧ اساسنامۀ روم نیز مندرج است.

یک شکل خاص جنایت علیه بشریت جنایت نسل کشی یا قتل عام است که در مادۀ ٦ اساسنامۀ روم سال ١٩٩٨ تسجیل یافته است.

مطابق این ماده جنایت نسل کشی یا قتل عام عبارت است از یکی از عملهای زیر که به هدف تباهی تمام یا بخشی از یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی، به عنوان یک گروه، ارنکاب یابد:
 




١ کشتار اعضای یک گروه؛


٢ ایجاد آسیب جدی بدنی یا روانی به اعضای یک گروه؛


٣ تحمیل قصدی شرایط (بد) زندگی بر یک گروه انسانی به هدف نابود ساختن جزوی یا کلی آن؛


٤ إعمال تدبیر ها بمنظور جلوگیری از زادوزایش در میان یک گروه؛


٥ انتقال جبری کودکان یک گروه به نزد گروه دیگر.

:فرق بین نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت

برای شناخت بهتر از تفاوت میان جنایتها علیه بشریت و نقضهای عادی حقوق بشر مهم مینماید تا منابع این دو را بهتر بفهمیم.

نقضهای عادی از حقوق بشر بطور کل آن تخلفها از هنجارها و قاعده های پیمانهای بین لمللی اند که در رابطه به حقوق بشر از سوی جامعۀ جهانی پذیرفته شده اند. مانند میثاق بین لملل دربارۀ حقوق سیاسی و مدنی و میثاق بین لمللی دربارۀ حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سال ١٩٦٦، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و میثاق بین لمللی حقوق کودک ١٩٨٩ وغیره. این معاهده ها نیز منابع این حقوق را تشکیل می دهند.

اما جنایات علیه بشریت تخلفها از هنجارها و موازین آن پیماننامه های اند که در رابطه با حقوق بین لمللی کیفری تصویب شده اند و در آن این تخلفها همچون جنایت آشکارا نام برده شده اند.

یک تفاوت دیگر این است که دولتها میتوانند در بعضی حالتها (بگونۀ مثال در زمان حالت اضطرار یا بینظمی های اجتماعی) برخی از هنجارهای معاهده های حقوق بشر را بصورت موقت به تعویق بیاندازند (مانند منع اجتماعات و غیره) حال آنکه هیچ دولتی این حق را ندارد که حتا بطور موقت، دست به ارتکاب جنایت علیه بشریت
بزند.

من و شما شاید قاضی نباشیم و یا در دادگاه لاهه قرار نگرفته باشیم ، ولی‌ به خوبی‌ میدانیم که در جمهوری اسلامی و در راس آن علی‌ خامنه‌ای ، جنایت علیه بشریت به طور سیستماتیک سالهاست وجود دارد. از نظر من و شما خامنه‌ای و نظامش سالهاست محکوم است !
پس بیائیم با حمایت از این طرح شکایت، به جهان بین املل نیز نشان دهیم که این یک خواست ملیست و باید هر چه زودتر به این پرونده رسیدگی شود.
به امید آزادی میهن و هم میهنانمان
پاینده ایران.

 ارتونیس، ۵ بهمن۱۳۹۰ 







بخشی از این مطلب برگرفته شده از http://archive.khawaran.com/AzizpoorEidMohd_JenayatAlieheBashariat.htm

۱۳۹۰ بهمن ۴, سه‌شنبه

کثیف‌ترین کاری که یک رسانه‌ میتونه انجام بده - رجا نیوز


در این فیلم شما مشاهده می‌کنید که یک خبر نگار وانمود می‌کند که می‌خواهد نظرات بیطرف هنرمندان را بپرسد . با تماس تلفنی از خانم فاطمه معتمد آریا در رابطه با گلشیفته فراهانی و عکس او سوال می‌کند .  صدای او را ضبط می‌کند بدون آن که او بدانند . اینجا معلوم است که خانم معتمد آریا کاملا از این تماس بی‌ خبر هستند .ولی‌ پس از آن با فرج الله سلحشور تماس میگیرد , از منتقدین حکومتی که به وضع سینما اعتراض کرده. اینجا قبلش فیلم قطع شده و احتمال میره که با ایشان موضوع قبلا مطرح شده که به گلشیفته حمله ‌کند .
حمله آقای سلحشور به نظر من یکی‌ حداقل کاملا برنامه ریزی شده است.

ننگ بر این رسانه و این کار کثیفش . در هر جای دنیا شما اگر صدای کسی‌ را بدون اطلاع آن شخص ضبط و پخش کنید شما را به دادگاه میکشانند . من جای خانم معتمد اریا بودم  از این رسانه‌ شکایت می‌کردم.

ولی‌ سوال اینجاست شکایتم را پیش کی‌ ببرم؟ چه چیز این مملکت از رو قانون است که این یکیش باشد ؟  در این ایران ما هر روز شاهد نقض قوانینن حقوق بشرهستیم!! از همه طرف .

ارتونیس ، ۴ بهمن ۱۳۹۰

:خودتان قضاوت کنید

 

۱۳۹۰ بهمن ۲, یکشنبه

ضعف جمهوری اسلامی و فرصت طلائی برای نا فرمانی مدنی تا سرنگونی

اقتصاد یک مملکت نبض و حیات آن مملکت است. پدیده‌ای که این روز‌ها مشاهده می‌کنیم برای بسیاری اقتصاد دانها غیر قابل تصور است . سکّه به مرز ۱ میلیون و دلار به مرز ۲۰۰۰ تومان رسیده . واحد پول ایران ارزش خود را کاملا از دست داده و مردم هم اعتماد خود را به این واحد پولی‌ از دست داده اند و آنان که توان خرید دارند در حال خرید ارز و سکّه میباشند . بانک‌ها ی رو به ورشکستگی  بهره‌ها را بالا میبرند تا شاید مردم را به این ترفند تشویق کنند اموال خود را از بانک‌ها خارج نکنند.که البته تلاشیست بی‌فایده .
نا رضایتی‌ در طبقه متوسط جامعه بیداد می‌کند. و این طبقه است که اگر جانش به لبش برسد ساکت نخواهد ماند. بار‌ها و بارها شنیده و خوانده‌ام که تا پائین شهر و به اصطلاح طبقه محروم جامعه ایران بر نخیزد تغییری رخ نخواهد داد. ولی‌ من بر این باورم که طبقه متوسط جامعه خطر محو شدن خود را به خوبی‌ حس کرده و در نتیجه به دنبال یک تغییر اساسی‌ است و از این میتواند نقطه شروع نافرمانی مدنی ، اعتصابات و فروپاشی این نظام باشد.

:چندی پیش مثالی را در مقاله‌ای* خواندم که آن را برای شما باز نویسی می‌کنم
  
 اینکه من می گویم اگر حکومت ۱۰۰۰ تومان داشته باشد و آن را خرج ساختن یک تئاتر شهر بکند بهتر است از ساختن ۱۰۰۰ حمام روستایی. به این دلیل ساده است که طبقه متوسط و تحصیل کرده و مدرن رضایت شان اولی هست بر رضایت توده های محروم و فقیر و گرسنه و بدون مدرسه و حمام و ملزومات اولیه زندگی. زیرا طبقه متوسط صاحب فکر است و دانش و فهم تکنولوژی و "چگونه حمام روستایی ساختن". لذا اگر او راضی باشد و نیاز هایش تأمین شود و بماند و با عشق کار کند هم پول ساختن راحت و ممکن است و هم حمام روستایی ساختن بجای ۱۰۰۰ در تیراژ ده ها برابر. اما اگر او نباشد و راضی نشود و نماند و با عشق کار نکند همان هزار حمام روستایی ساخته شده هم دوسال بعد تخریب می شود و کسی نخواهد بود برای تعمیر و نگهداری.

در هنگام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق نیز ما شاهد این چنین پدیده‌ای بودیم که در آن بحران اقتصادی و نارضایتی‌ طبقه متوسط را از عوامل عمده ی آن فروپاشی ارزیابی میکنند . البته بحث‌ها و تحلیل‌های زیادی در این رابطه موجود است که جای پرداختن به آن در این نوشته نمیباشد. 
و اما انقلاب ۵۷ پدیده ای است که جامعه شناسان و روشنفکران آن دوره هم در پاسخ به آن باز مانده اند .
چرا آن زمان طبقه متوسط که از رفاه نسبی‌ برخوردار بود قیام کرد و طبقه محروم به آنها پیوست ؟    
دلیل اینکه انقلاب سال ۵۷ از استقبال شدید جنوب شهر برخوردار بود،  لزوماً محرومیت‌های اقتصادی و اجتماعی آن دوران نبود ، بلکه نفوذ روحانیون در این قشر جامعه و تحریک ان به قیام مذهبی‌ بود. قشر محروم تحریک شده توسط روحانیون ، با آن دسته از جامعه یعنی‌ همان طبقه متوسط که هم از اقتصاد آن دوران بهره می‌برد هم از آزادی اجتماعی برخوردار بود و فقط به دنبال آزادی سیاسی خود قیام کرد ،همگام شد .
Social manipulation
حتی قشر متوسط هم تحریک شده و سخت بر این باور بود که یا آزادی سیاسی یا دیگر هیچ .
 یک عنصر تاثیر گذار همان سوشیال منیپولیشن می‌باشد یا به عبارتی "نفوذ مصنوعی‌ در جامعه" که آن زمان توسط همان روشنفکرانی که عکس خمینی را در ماه دیدند ، کم نبود . ولی‌ این نیز بحث جدأیست برای خود .

:و اما امروز و جنبش خاموشی که دوباره جان گرفته
این جنبش که از ابتدا یک جنبش غیر خشونت آمیز بود به دنبال یک انقلاب نیست ولی‌ بارها بد فهمی‌ هایی این گوشه و کنار از یک جنبش غیر خشونت آمیز میخوانیم که انسان گمان میبرد این سخنان چیزی جز این نمیتوانند باشند که عده‌ای سعی‌ دارند جنبشی را خاموش یا سر گرم و در انتظار نگاه دارند که مبادا باعث سرنگونی این نظام شود .

در اینجا برمی‌گردم به کتاب زنده یاد مهرداد مشایخی ، "جنبش سبز ایران و رنگین کمان دموکراسی " و اشاره می‌کنم به چند بد فهمی‌ در مورد روش‌های غیر خشونت آمیز بر گرفته از کتاب کورت شاک ،
"خیزش‌های غیر مسلحانه ؛ جنبش‌های قدرت مردم در کشور‌های غیر دمکراتیک"
-۱  
مبارزه غیر خشونت معادل بی‌ عملی‌ نیست . مفاهیمی مثل تسلیم تلبی، پرهیز از درگیری، و مقاومت منفعلانه هیچکدام قرابتی با "غیر خشونت آمیز " ندارند . حتی مارتین لوتر کینگ ، در مرحله‌ای از مبارزات غیر خشن خود با صفاتی همچون ستیز ورزانه ، تهاجمی، و تقابل آمیز یاد کرده.
 روشهای غیر خشن میتوانند قانونی یا غیر قانونی باشند، نمونه این آخری، نافرمانی مدنی است .
روشهای غیر خشن الزاماً بیانگر مذاکره جویی یا مصالحه نیستند. به عبارتی، این روش‌ها تلاشی هستند برای به سرانجام رسانیدن یک مورد اختلاف و می‌باید از روش حل تضاد متمایز شوند. 
روش‌های غیر خشن محدود به اهداف "معتدل" و "رفورمیستی" نیستند. این روشها  میتواند در خدمت اهداف انقلابی، ساختار شکنانه و رادیکال هم قرار گیرند. نمونه روشن آن جنبش فمینیستی است که بطور رادیکال با مناسبات پدر سالارانه به چالش بر خواسته است . 
روش‌های غیر خشن الزاماً به زمان بیشتری برای دستیابی به اهداف خود احتیاج ندارند. همینطور روش‌های خشن الزاماً سریعتر به نتیجه نمیرسند. در فیلیپین، جنبش "قدرت مردم"  تنها ۳۰ ماه پس از ترور اکینو توانست فردیناند مارکوس را بر کنار کند.
 مشارکت در کارزارهای مبارزات غیر خشن محتاج برخورداری یا پذیرش ایدئولوژی و نظام باوری خاصی نیست. برخلاف تصور رایج، اعتقاد به پاسیفیسم (Pacifism ) یک پیش شرط شرکت در چنین مبارزاتی نیست. اتفاقاً اکثر پاسیفیست ها در مقاومت های غیر خشن شرکت ندارند.

بحث اینجا سر یک انقلاب جدید به معنای لغوی آن نیست ،  بحث سر این مساله است که امید اصلاح پذیری این حکومت به کلی در دل‌ مردم‌ از بین رفته است در نتیجه این روز‌ها بیشتر و بیشتر شاهد یک اتحاد واقعی‌ بر سر یک درد مشترک بین ایرانیان هستیم.  این خود انقلابیست که در طرز فکر هر ایرانی به روشنی دیده میشود.

امروز خطر حمله نظامی و از هم پاشیدگی کشور همه را نگران کرده، مردم واقع بینانه تر به قضیهٔ نگاه میکنند و وحشت قحطی و شکم گرسنه فرزندان باعث شده به فکر چاره اندیشی‌ باشند تا از این بحران با کمترین هزینه عبور کنند .

:فرصت طلایی بدست آمده
فشار‌های بین المللی اهرم هایی هستند که این نظام را روز به روز ضعیف تر کرده و به زانو در آورده اند . این ما هستیم که باید از این فرصت طلایی نهایت استفاده را بکنیم. اگر اپوزیسیون رژیم ایران این فرصت را از دست بدهد و غفلت کند ، باید دهه‌ها دیگر به دنبال آن بدود و دموکراسی و آزادی را از همین نظام یا نظامی مذهبی‌
!مشابه آن ، گدایی کند
 امروز روز اتحاد ملی‌ است   
 
ارتونیس ، ۲ بهمن ۱۳۹۰

۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

گزارش کامل: ۴۰ صفحه و ۹ ویدیو که میتوانند سرنوشت ما را تغییر دهند


آقای رضا پهلوی چند روز پیش شکایت نامه ی ۴۰ صفحه‌ای خود را همراه با ۹ فیلم مستند از جنایت علیه بشریت جمهوری اسلامی، برای به کشیدن خامنه‌ای به دادگاه بین الملل ، به شورای امنیت سازمان ملل و همچنین به سران کشور‌های متعددی ارسال کرد
:از قبیل کشور های دریافت کننده این پرونده
چین ، فرانسه، روسیه ، انگلیس ، آمریکا، مراکش، آلمان ، پرتغال، هند، آذربایجان ، کلومبی ، گواتمالا ، پاکستان، آفریقای جنوبی، توگو،
کپی‌ این پرونده :



Copy to: Dr. Ahmad Shahid, Special UN Rapporteur on Human Rights in Iran ;The UN Commission on Human Rights; Amnesty international ; Reporters without borders; IFHR; Red Cross International Committee; Doctors Without Borders; International Campaigne for Human Rights in Iran.

در این مطلب که در وبلاگ خود منتشر می‌کنم ، شما میتوانید یک جا تمام اسناد تصویری و همچنین نامه ضمیمه شده را داشته باشید .
:دانلود کّل پرونده ۴۰ صفحه‌ای به زبان انگلیسی
http://www.rezapahlavi.org/media/related/articles/225.pdf

:نامه ضمیمه شده به این پرونده ۴۰ صفحه ای به زبانهای فارسی ، انگلیسی‌ ، فرانسه


:این نامه این چنین آغاز میشود
عالیجنابان

اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد

این نامه را خطاب به شما می نویسم تا شما را از اعمال دهشتناکی که بدستور آقای علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته آگاه نمایم. این اعمال، نقض مداوم و سیستماتیک حقوق بشر است و بر اساس ماده هفتم اساسنامه رم، به عنوان "جنایت علیه بشریت" قلمداد می شود. این اقدامات بر علیه تمام شهروندان ایرانی، از تمام طبقات اجتماعی، صورت گرفته که خواستار حقوق اساسی خود، که بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده، بودند.

افزون بر موضوعات مرتبط با گزارش اخیر آقای احمد شهید – گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ارتباط با وضعیت حقوق بشر ایران-، شواهد کافی و محکمی موجود است که رژیم اسلامی با محروم کردن آقای میرحسین موسوی، خانم زهرا رهنورد و آقای مهدی کروبی، از حقوق اولیه شان، تمامی قوانین بین المللی مربوطه را نقض نموده است. هیچ یک از آنها از حقوق ابتدایی یک زندانی، همچون حق دفاع از خود و داشتن وکیل قانونی برخوردار نیستند.

در موج سرکوبی، که کل مردم ایران را در برمی گیرد، جمهوری اسلامی، روشهای بیرحمانه، غیرانسانی و اهانت آمیزی را علیه بسیاری از شهروندان ایرانی از جمله:


بهنام ابراهیم زاده، بهمن احمدی عمویی، منصور اسانلو، رضا شهابی، احمد زیدآبادی، حسن اسدی زیدآبادی، عمادالدین باقی، آیت الله بروجردی، عماد بهاور، حسین پالانی، علی پورسلیمان، محمدرضا پورشجری، مصطفی تاج زاده، مجید توکلی، بهروز جاوید تهرانی، رضا جوشن، حمیدرضا خادم، مهدی خدایی، رضا خواجه ای، محمد داوری،ارژنگ داوودی، مجید دری، حسین رونقی ملکی، علیرضا سپاهی لائین، عیسی سحر خیز، قاسم شعله سعدی، کیوان صمیمی، حشمت الله طبرزدی، ابوالفضل عابدینی، جواد علیخانی،  سعد غلامحسین پور، عباس کاکایی، جواد لاری، فرشاد معروفی، محمدرضا مقیسه، حمید موذنی، عبدالله مومنی، بهاره هدایت، حجت الاسلام آرش هنرور، مهدی محمودیان، کشیش یوسف ندرخانی، علی جمالی، محسن امین زاده محسن میردامادی، فیض اله عرب سرخی، اسماعیل صحابه، عبداله رمضان زاده، مسعود باستانی، فرشاد قربان پور، داود سلیمانی، بهزاد نبوی، محسن صفایی فراهانی، شبنم مدد زاده، سعید متین پور، حسن فتحی، مهدی محمودیان، سعید ملک پور، آرش صادقی، فرشید فتحی، شاهین زینالی، آریا ارجمند، ساسان واهبی، علی ملیحی، محمد سیف، محمد جواد مظفر، هانیه فرشی، محمد صدیق کبودوند، علی اکبر عجمی، مهدیه گلرو، فرشته شیرازی، روناک صفارزاده، محبوبه کرمی، موسی ساکت، رضا ملک، سعید ماسوری، امیرخسرو دلیرثانی، زینب جلالیان، شیرکوه معارفی، فرح واضحان، سماء نورانی، مهوش ثابت، ضیا نبوی، فریبا کمال آبادی، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی، وحید تیزفهم، پرستو دوکوهکی، جواد امام، سعید جلالی فر، امیر خرم، فاطمه خردمند، علیرضا رجایی، حسین زرینی، سید علیرضا بهشتی شیرازی، فریدون سیدی راد، جلیل طاهری، محمدفرید طاهری قزوینی، محمد توسلی، سیامک قادری، ابوالفضل قدیانی، محسن محققی، محمدرضا معتمدیان و بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی-عقیدتی، از گروه های مختلف مردم ایران که گرایش های دموکراتیک را نمایندگی می کنند به اجرا گذاشته و در حال حاضر بسیاری از آنها تحت ستم هستند.نیروهای امنیتی و سرویسهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی، با استفاده از اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" به توجیه بازداشت های خودسرانه پرداخته و تمامی شواهد و مستندات نقض جدی و سیستماتیک حقوق بشر که خود در آن دست داشته اند را نابود می سازند. بر این اساس وکلا و مدافعان حقوق بشر از انجام وظیفه خود 

این گزارش کامل و دقیق و این مستندات ( ویدئو‌ها که لینک آنها را در پایان این مطلب میتوانید بیابید ) اسنادی هستند که همه ما دیده و یا خوانده و به خاطر آنها بارها گریستیم . ولی‌ امروز کسانی را مخاطب قرار میدهد (کشور‌های که این شکایت نامه و این مدارک را دریافت کردند) که شاید عمق فاجعه را در ایران شنیده بودند ولی‌ تا به حال ندیده و یا این چنین کامل نخوانده بودند. حتی دیده و خوانده هم باشند شاید فراموششان شده باشد .      

.البته بد نیست ما هم دوباره ببینیم تا یاد آورمان شود که دشمن این ملت و این مرز و بوم چه کسیست

                       
این عمل یک خواسته ملیست ، بنا بر این به نوبه خود ،
از تمام کسانی از جمله اقايان پهلوى ، مصطفايى ، تیم وکلا و فعالین حقوق بشر و صدها نفر دیگر ايرانى و غير ايرانى که همکاری کردند و بی‌ شک ماه‌ها شبانه روز به روی تکمیل کردن این پرونده زحمت کشیدند ، و همچنین ایرانیانی که با وجود سلیقه‌های مختلف سیاسی به خاطر یک درد مشترک از این طرح حمایت کردند و در اطلاع رسانی کوشا بودند،

 سپاسگزاری می‌کنم .

شما باعث شدید نقض حقوق بشر در ایران دوباره در جهان یاد آور همگان شود .

سوریه به جای خود ولی‌ ایران را هم فراموش نکنند 

ارتونیس ، ۱ بهمن ۱۳۹۰

:ویدئو شماره ۱




:ویدئو شماره ۲




:ویدئو شماره ۳




:ویدئو شماره ۴



:ویدئو شماره ۵



:ویدئو شماره ۶



:ویدئو شماره ۷



:ویدئو شماره ۸



:ویدئو شماره ۹






            



۱۳۹۰ دی ۲۸, چهارشنبه

Reza Pahlavi will Khamenei vor dem internationalen Gerichtshof bringen

Im Dezember 2011 hat Reza Pahlavi in einer Pressekonferenz in Paris angekündigt, dass er die Vereinten Nationen bittet, Iran's obersten Führer Ali Khamenei, vor dem internationalen Strafgerichtshof wegen Verbrechen gegen die Menschheit, zu bringen.

Ein Team, das aus freiwilligen Anwälten und Menschenrechtsaktivisten besteht, hat über mehrere Monate genügend Beweise gesammelt und in verschiedene Sprachen übersetzt. In den nächsten Tagen wird die ca. 50-seitige Akte gegen Khamenei an den UN-Sicherheitsrat weitergeleitet. Da der Iran dem Abkommen über den 2002 gegründeten Strafgerichtshof nicht beigetreten ist, fällt er nicht unter dessen Jurisdiktion, es sei denn, der Sicherheitsrat bringt das Land vor Gericht.

Reza Pahlavi einer der Oppositionsführer der für einen Regimewechsel im Iran ist, lebt seit dem Sturtz seines Vaters (der Schah von Iran) vor 33 Jahren im Exil. Er macht Ali Khamanei persönlich für alle Menschenrechtsverletzungen im Iran verantwortlich. 

Seit Sommer 2009, nach dem Wahlbetrug in Iran, brach das iranische Volk sein 30-jähriges Schweigen und strömte auf die Straße. Die Bilder der Demonstranten, die ihre Frustation und zeitgleich ihren großen Willen für Demokratie und Freiheit zeigten, gingen um die Welt. 

Die Proteste haben aufgrund velorener Wahlstimmen mit dem Slogan "where is my vote?", begonnen und kurz darauf entpuppte sich das Verlangen nach einem Regimewechsel.

 Obwohl das Regime es geschafft hat mit seiner Brutalität die Massenproteste zum Stillstandzubringen,  aber die Iraner werden nicht aufgeben! Trotz starker Repressionen, das Volk wartet auf den richtigen Zeitpunkt.

Dies ist die Ruhe vor dem Sturm!

"Um dieses Regime in die Knie zu zwingen beziehungsweise um einen Wechsel zu erreichen , ist keine gewaltsamer Regimewechsel notwendig. Der Schlüssel und die Antwort darauf ist, ziviler Ungehorsam und die Union und die Solidarität aller Iraner", sagt Reza Pahlavi.


Heute beobachten wir immer mehr Iraner, die ihn und seine Vision für ein freies Iran unterstützen. Besonders ist er unter der jungen Generation sehr beliebt.

Das iranische Volk, unabhängig von ihrer politischen Einstellung, ist bereit für einen Wechsel und eine freie Volksabstimmung, um über die Zukunft Irans selbst zu entscheiden. 

Ob die Mehrheit sich für eine säkulare konstitutionelle Monarchie oder eine säkulare und demokratische Republik, entscheidet. Steht steht diese Frage heute natürlich nicht zur Debatte. 
Tatsache ist, dass die meisten Iraner sich einig sind, dass sie weg vom Gottesstaat wollen. Ein parlamentarisches, demokratisches und säkulares Regime, ist der einzige Weg, um den Frieden nicht nur in den Iran sondern auch auf die gesamte Region zu ermöglichen.

Artunis, 18. Januar 2012


۱۳۹۰ دی ۲۵, یکشنبه

سوال کلیدی خانم امی روزنتال از آقای رضا پهلوی در جلسه پالتاک

از آنجا که این سوال از اهمیت خاصی‌ برخوردار بود, تصمیم گرفتم یک پست اختصاصی به این سوال واگذار کنم. این سوال در جلسه جمعه شب (۱۳ ژانویه ۲۰۱۲ ) از شاهزاده رضا پهلوی که به دعوت آقای حشمت رئیسی در تالار انجمن سخن حضور داشتند, عنوان شد. با هم به چند دقیقه قبل از این سوال می‌رویم
برگردان به فارسی توسط ارتونیس

خانم فروغ ادمین برنامه میک رو می‌گیرند:

مرسی‌ شاهزاده گرامی‌ و آقای ارس (همان رئیسی) عزیز خسته نباشید هر دوی شما. ارس جان خبر نگاران زیادی هستند که علاقه دارند سؤالات خودشان را بپرسند از شاهزاده عزیز. اگر اجازه بفرمایید دوستان خبرنگار اول سوال بفرمایند. میک خدمت شماست.

حشمت رئیسی:

بله اطلاع دارم یکی‌ از روزانمه نگاران معروف آمریکایی در اتاق هست. میک در اختیار شماست سپیده گرامی‌. جناب آقای رضا پهلوی این اهمیت جدی داره لطف کنید اگر ۱۵ دقیقه هم بیشتر شد، به خاطر مسائل مشترک به خاطر میهن، به این روزنامه نگار حتما پاسخ بدهید. بعد از سپیده به مزدوش میک رو میدم. یا اگر در همین رابطه هست به مزدوش بدم. مزدوش جان بفرمایید.

مزدوش:

با درود، صدا هست؟ ضمن عرض درود به آقای رضا پهلوی عزیز و تشکر از حضورشون و صحبت‌های خوبشون. یکی‌ از دوستان ما خانم امی روزنتال از نشریه ژورنال او اینترنشنال سکوریتی افرز* در واقع مهمان خانم سپیده هستند که دو پرسش میخواهند از شما داشته باشند. پرسششان را به زبان انگلیسی‌ می‌‌پرسند شما به هر شکلی‌ که مایل باشید جواب بدهید چه فارسی چه انگلیسی‌ چون هستند دوستانی که ترجمه کنند براشون.
من صرفاً می‌خواستم معرفی‌ بکنم میکروفن رو به خانوم سپیده میدم که خانم امی روزنتال صحبتشون رو بکنند.

اگر ممکن است میگن به انگلیسی‌ جواب دهید. خانم سپیده بفرمایید.

امی روزنتال:
سلام آقای پهلوی، می‌خواستم تشکر کنم از این فرصتی که به من دادید تا چند سوال از شما بکنم.
 سوال اول من؛ شما اعلام کردید که قصد دارید یک شورای ملی‌ تشکیل دهید و در آن پیرامون آینده ایران صحبت کنید. مایلم بدانم شما چه نقشی‌ را برای خودتان در این شورا می‌بینید در حال حاضر و در آینده، و همچنین انتظارات شما از مردم ایران در این رابطه چیست؟
پس از آن می‌خواهم بپرسم؛ همانطور که میدانید انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است، شما چه می‌خواهید در رابطه با سیاست خارجی‌ بشنوید؟ نه تنها از اوباما بلکه همینطور از رقبای رپابلیکن ایشان درارتباط با ایران و در این ماه ‌های اخیر .
از وقت شما سپاسگزارم و امیدوارم فرصت این را هم در آینده داشته باشم با شما صحبت کنم. سپاس

رضا پهلوی:

اجازه بدهید خلاصه بگم چون وقت اینجا بسیار تنگ است و از من خواسته شده که بیشتر بمانم تا ساعت ۴:۲۵ دقیقه.
سریع اشاره می‌کنم. از آنجا که در مورد نقش من سوال شد، این بستگی داره که شورا در نهایت چه تصمیمی بگیرد. اگر از من درخواست شود که به عنوان سخنگو از جانب همه گروه صحبت کنم، که این در آن زمان مشخص خواهد شد. 
در حال حاضر تنها دغدغه من این است که کمکی‌ باشم به این شورا که به صورت جمعی و متحد تشکیل شود و در حال حاضر به فکر نقش خاصی‌ برای خودم نیستم به غیر از اینکه کمک کنم به تاسیس آن.
و از آن به بعد بستگی دارد به اینکه چه نوع کمکی‌ و پشتیبانی از من بخواهند.
من نمی‌خواهم قبل از این پروسه چیزی را بازگو کنم، این را در زمان خود خواهیم دید

در رابطه ما انتظارات من از جوامع خارجی‌ منجمله انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و جایگاه آنها. حال چه رئیس جمهور فعلی‌ خواهد بود یا از رقبای رپابلیکن ایشان. نقطه نظر من همیشه این بوده که تمرکز آنها باید به روی خود مردم ایران باشد. چنانچه دنیا در حال حاضر دنبال راهکار‌هایی هست که چگونه با خطرات تهدید کننده توسط این رژیم، رفتار کند .
من همیشه طرفدار جلوگیری از هر گونه دخالت نظامی و یا هر گونه اقداماتی از این قبیل بودم. که به نظر من یک طرح باخت، باخت خواهد بود.

و همچنین خواهان این هستم که از کامپ های مختلف (کامپ‌های تبلیغاتی انتخابات منظور است) در رابطه با این رژیم بشنوم؛ که تحریم‌ها فقط در حد تحریمهای اقتصادی نباشند بلکه هدفمند تر و به طور تکمیلتر. تا یک مکانیزمی اینجا پیدا شود که فشار را از داخل کشور به روی این رژیم بیشتر کند. و این به این معنیست که حمایت شود از اپوزیسیون دمکراتیک، هر دو هم در داخل هم در خارج از کشور. این ممکن است فرضش دشوار باشد، ولی‌ به حدی کافیست و عوامل بسیاری را به ما میدهد که رژیم را وادار کند به اشتباهات خودش اعتراف کند. 

ولی‌ از همه مهمتر برای ما ایرانیان این است که ببینیم تمام این فشار‌ها آیا منجر میشوند به این که این رژیم رفتار خود را تغییر دهد یا اینکه ما داریم نهایتاً در مورد تنها و آخرین راه حل ممکن، به نظر من، صحبت میکینیم که همان تغییر رژیم در ایران می‌باشد.
اگر گزینه آخر باشد که ما چیزی برای صحبت کردن داریم، اگر قرار است اینها همه منجر شود که رژیم تغییر رفتار بدهد، این یک اتلاف وقت است. و من اینجا هیچ گونه پیشرفتی نمی‌بینم و این منجر میشود که ما به صورت خطرناکی به سناریو‌های از قبیل برخورد نظامی نزدیکتر شویم.
که باید به هر قیمتی جلوی آن را گرفت.
به همین دلیل آلترناتیو دیگری باید در نظر گرفته شود و این هست که باید از جانب این افراد شنیده شود و این گزینه به روی میز دیده شود.
این همان چیزی‌ست که من نبود آن را میبینم.
تصدیق می‌کنم بسیاری از این مطالب بستگی به ما ایرانیان دارد که سهم خودمان را از این طرف ایفا کنیم.
و امید داریم که یک گوش شنوا از آنطرف و همچنین از جامعه بین المللی داشته باشیم که به خواسته‌های ما پاسخگو باشد.

سپاس



گفتگوی حشمت رئیسی با رضا پهلوی در پالتاک.در این بخش : لحظه شناسی‌ ، اپوزیسیون و فرصت تاریخی‌ ، خدمت به نظام یا مردم


حشمت رئیسی :

خیلی‌ ممنون، احساس هم بخشی از انسان است. انسان بی‌ احساس طبیعتا باور کردنش یک مقداری دشوار میشه. این احساسات طبیعست به خصوص در این شرایط. (اشاره آقای ریٔسی به سوال پیشین بود که در رابطه با سیاست غرب و تهریمهایش صحبت شد. رجوع شود به پست پیشین من)

البته شما لطف کنید نروید. یعنی‌ شما باید اینجا به کمک من بیایید ، چون قرار بود من ۱ ساعت صحبت کنم، ولی‌ خب طول کشید و بحث بسیار خوب بود و خوب پیش رفت. ولی‌ اگر بخواهید من را بی‌ چاره کنید و گرفتار این دوستان کنید که حقشان را خوردم، میتونید برید. و اینها پدر من را در می‌آورند برای اینکه جلوگیری کردم از دموکراسی‌ و الی‌ آخر. یک مقداری هم صبر بکنید چون این مساله کلیدی هست. چون بسیار خوب هست و شفاف هست و گفتگو‌ها جالب پیش میره.

نکته‌ای را مطرح کردید که اهمیت بسیار زیادی دارد ، و این را من از لنین یاد گرفتم "لحظه شناسی‌". یه جمله معروفی داره در رابطه با قیام که مخالفت میکردند دوستانش. میگفت: اگر این لحظه تصمیم نگیرید، ۴۸ ساعت اینده دیگه دیر شده.

یعنی‌ سیاستمدار باید لحظه شناس باشه. موقعیت شناس باشه. منم با شما هم نظرم.


 اگر اپوزیسیون، این اپوزیسیون که دچار یک لختی عجیبی‌ هست، توی جنگ‌های حیدری / نعمتی گرفتاره، اگر این اپوزیسیون و مردم ایران این لحظه تاریخی و حساس رو درک نکنند و اقدام نکنند، به نظر من فرصت تاریخی‌ را از دست میدهند. چون این رژیم استعداد این دارد که در لحظه‌ای که به بن‌بست برسد، جام زهر رو سر بنوشه. و این استعداد رو از خودش نشون داده. یعنی‌ جائی‌ که فشارهای داخلی‌ و بین المللی تشدید بشه تا جائی‌ که موقعیتش به خطر بیفته وارد سازش‌های "ایران بر باد ده" خواهد شد. برای بقای خودش. همانطور که آقای خامنه‌ای و دار و دسته اش برای ماندن در قدرت به هر جنایتی دست زدند، که بمانند. برای ماندن در قدرت به هر وطن فروشی هم دست میزنند و میمانند.
این بستگی داره به ما و اپوزیسیون و به همه مردم ایران که دچار این وضعیت اند.

راه چاره هم وحدت در کسرت است. شکل حقوقی و سازمانیش هم جبهه واحد ضدّ دیکتاتوری است.
اگر دوستان توقف بکنند ، مکث بکنند و یا منتظر فرصت‌های دیگه باشند، به نظر من خدمت به آزادی نکردند، خدمت به نظام کردند و فرستجوی برای نظام کردند. امیدوارم که بر این مشکل غلبه کنند.
(در اینجا آقای پهلوی در تالار می‌نویسند که به جلسه دیگری باید بروند)

آقای ریٔسی به شوخی‌:

به جلسه دیگری باید بروید؟ آقا شما با این نوشته تیر خلاص را به من زدید. با این دوستان چه کار کنم؟ نه خودت باش آقا، اگر امکان داره خودتون بیائید بگید که میتونید یا نمی‌تونید؟ بمانید یا بروید؟ و تعدادی از این دوستان رو سوالاتشان را جواب بدهید. گرچه من تمام کوششم را کردم، که مجموعه سوال‌های کلیدی، حساس و سوال‌های که مربوط به همه هست را توضیح بدم..

(نوشتند ۱۵ دقیقه دیگر میمانند)
 .. اه بسیار ممنون ۱۵ دقیقه هم بسیار خود. ادمین گرامی‌ میک در اختیار شماست بفرمایید.

خانم فروغ ادمین برنامه میکروفن را به دست میگیرند:
مرسی‌ شاهزاده گرامی‌ و آقای ارس (همان رئیسی) عزیز خسته نباشید هر دوی شما. ارس جان خبر نگاران زیادی هستند که علاقه دارند سؤالات خودشان را بپرسند از شاهزاده عزیز. اگر اجازه بفرمایید دوستان خبرنگار اول سوال بفرمایند. میک خدمت شماست.

حشمت رئیسی:

بله اطلاع دارم یکی‌ از روزانمه نگاران معروف آمریکایی در اتاق هست. میک در اختیار شماست سپیده گرامی‌. جناب آقای رضا پهلوی این اهمیت جدی داره لطف کنید اگر ۱۵ دقیقه هم بیشتر شد، به خاطر مسائل مشترک به خاطر میهن، به این روزنامه نگار حتما پاسخ بدهید. بعد از سپیده به مزدوش میک رو میدم. یا اگر در همین رابطه هست به مزدوش بدم. مزدوش جان بفرمایید.

مزدوش:

با درود، صدا هست؟ ضمن عرض درود به آقای رضا پهلوی عزیز و تشکر از حضورشون و صحبت‌های خوبشون. یکی‌ از دوستان ما خانم امی روزنتال از نشریه ژورنال او اینترنشنال سکوریتی آفر* در واقع مهمان خانم سپیده هستند که دو پرسش میخواهند از شما داشته باشند. پرسششان را به زبان انگلیسی می‌‌پرسند شما به هر شکلی‌ که مایل باشید جواب بدهید چه فارسی چه انگلیسی‌ چون هستند دوستانی که ترجمه کنند براشون. من صرفاً می‌خواستم معرفی‌ بکنم میکروفن رو به خانم سپیده میدم که خانم امی روزنتال صحبتشون رو بکنند.



سوال خانم امی رزنتال و پاسخ به آن که به نظر من اهمیت زیادی داشت، تصمیم گرفتم در یک پست اختصاصی ارسال کنم . لطفا در پست بعدی بخوانید

برگردان به صورت نوشتاری بخشی از سخنان جلسه پالتاک شاهزاده رضا پهلوی به دعوت آقای حشمت ریٔسی ، ۲۳ دی‌ ۱۳۹۰ .

ارتونیس ۲۵ دی‌ ۱۳۹۰  
*The journal of international security affairs

سوال آقای رئیسی از آقای پهلوی در جلسه پالتک در رابطه با سیاست غرب با تحریمهایش


حشمت ریٔسی:

سپاسگزارم، امیدوارم دوستانی که در هر صورت در رژیم گذشته آسیب‌هایی دیده اند، این کاراکتر و خوصوصیات شما را جدی بگیرند. بسیار جالب است، و پدر کشتگی نداشته باشند. (اشاره آقای ریٔسی به سوال پیشین بود در مورد شکایت از خامنه‌ای، آشتی‌ ملی‌ و اتحاد احزاب که پاسخ داده شد. مراجعه شود به پست پیشین من )

به ایران آینده فکر کنید و خصومت ها، انتقام جویی‌ها و خشونت‌ها را همه رها کنیم. به هر حال امیدوارم این پتانسیل را در خودمان تقویت کنیم که حیاتیست، بسیار حیاتیست برای ما. چون میتونه سالهای متمادی این خشونتها، ما را در گذشته نگاه دارد.‌ای کاش آرزو می‌کردم، بابک جزنی فرزند بیژن جزنی هم این مطالب را گوش میداد و واکنش نشون میداد. خیلی ممنون.

اما از دوستان که هستند در صف عذر خواهی‌ می‌کنم و از فرصت استفاده می‌کنم و یک سوال خیلی‌ مهم را در رابطه با تغییر و تحولات می‌پرسم.
مدتهای طولانی غرب سرمایه گذاری کرده بود که با فشارهای دیپلماسی، سیاسی و اقتصادی روش حکومت را تغییر بده، یعنی‌ تغییر در روش و سیاست گذاری حکومت. تا مادامی که اصلاح طلبان در حکومت بودند، امیدواری غرب بالا بود. بعد از اینکه اصلاح طلبان از کانون قدرت رانده شدند و ظاهراً هیچ نوع امکان بازگشت و یا سازش و یا آشتی‌ بین جناح بندی‌های حکومت نیست. چرا که اگر خامنه‌ای آنها را بپذیرد و سیاست آشتی‌ را پیش بگیرد، موقعیتش به شدت آسیب خواهد دید و آن موقعیت را به شدت از دست خواهد داد.
به نظر شما منطق فشارهای اقتصادی و تحریم‌ها که دارند به مرحله حساس تری نزدیک میشوند با تحریم نفتی‌، در جهت تغییر روش حاکمیت است یا در جهت تغییر کل نظام؟ چون همین مساله بسیار بسیار شبهه برانگیز بوده تا به حال. یعنی‌ به نظر شما هنوز غرب فکر می‌کند که با این فشار‌ها امکان اینکه روش نظام تغییر کند، وجود دارد؟ یا منطق این فشار‌ها در جهت تغییر کل این رژیم هست؟ سپاسگزارم، میکروفن در اختیار شما.

رضا پهلوی:

بسیار نکته کلیدی را شما بین می‌کنید ، اجازه بدهید من سوال را جور دیگری مطرح بکنم. ما هیچ تضمینی نداریم که آیا الزاماً این اهرمهای فشار زیادتر همچنان در جهت تغییر روش باشد یا تغییر نظام. برای اینکه این ریسک را ما نگیریم، ما که میگم باز هم میگم از دیگاه خودمون مردم ایران دارم به این قضیه نگاه می‌کنم، ما میبایست این مساله را گوشزد بکنیم به جهان که فشارهای برونی تا حدی موثر هستند. ولی‌ الزاماً منجر به تغییر اساسی‌ نمیشوند.
ما در جستجوی تغییر نظام هستیم چون فکر می‌کنم اکثریت مردم ایران به این نتیجه رسیدند که مادامی که این نظام سر کار باشه، خیلی‌ چیزها هست در ادامه حیات این نظام که دست بهش پیدا نمیکنند.
ما نمی‌تونیم بگیم که دنیا الزاماً دغدغه اش تغییر نظام در ایران میبایست باشد. همین که بتواند ایران را ضعیف نگاه دارند، برنامه اتمیش را بتواند کنترل بکنند شاید یه نوعی بازار گرمی‌ دیگری برای فروش اسلحه برای خودشان جور کرده باشند و آن را بخواهند به طریقی ازش استفاده ببرند، که الزاماً به نفع منطقه ما یا کشور ما نخواهد بود.

ما چکار باید بکنیم که مسیر را ببریم به حل همیشگی‌ این مشکل.

 که دنیا، شما اگر دنبال این تضمین هستید، که ایران خطری ایجاد نکند، بگذارید ما به ازادیمان برسیم. خیلی‌ سریعتر به این تضمین خواهید رسید تا با این مانوورهایی که تا به حال دادید. ما رو این به هیچ عنوان نمیتوانیم حساب بکنیم.

دوستان تمام حرف من اینجاست، ما نمیتوانیم در انتظار سیاست‌های جهانی‌ باشیم که آنها تعیین تکلیف ما را بکنند.

ما میبایست آنها را وادار بکنیم از جنبش مردم ایران حمایت بکنند. و اینطور بهتان بگم، اگر ما این برنامه را درست هدایت بکنیم، هر کدام از این کشورها از قافله عقب بیفته، فردا میبایست بیایند جواب مردم ایران را بدهند که چرا حمایت نکردند از یک نهضت آزادی برای کشورمان.

ما نمی‌تونیم به شکل پاسیو منتظر تغییر سیاست جهان بشینیم. اما دوستان اگر این گزینه را نتونیم وارد صحنه بکنیم، بریم چی‌ بگیم به این خارجی‌ ها؟ که چرا از ما حمایت نکردید؟ میگن بیائیم از چی‌ شما حمایت کنیم؟ کدام اپوزیسیون؟ کدام تشکل؟ کدام جبهه‌ این همه گروه بودید، ساز خودتان را زدید ، ۳۰ سال هم هست سر ما را هم بردید! آخر هم هیچکدام هیچ کاری نکردید برای مملکتتان. 
تا اینکه بگیم نه، ما از یک جبهه‌ واحد ملی‌ و مردمی و همه گروهی داریم صحبت می‌کنیم که اکثریت مردم ایران را در بر گرفته، اکثر نیروهای سیاسی مملکت را در بر گرفته، ما به علم اختلاف سلیقه‌های ایدئولژیکی که داریم با هم یکی شدیم و داریم برای نجات ایران از این مخمصه میکوشیم. برای اینکه آینده ایران به دست مردم ایران تعیین بشه نه یک قوای اشغالگر خارجی‌، نه یک حمله نظامی، نه اینکه فردا بیایند برای ما که کارزای یا یک کس دیگری بتراشند و به ما تحمیل بکنند.

نه! اون دیگه دست ماست دوستان.
ما اگر امروز غفلت بکنیم، حرفی‌ نداریم که فردا ایراد بگیریم به فلان انگلیسی یا فلان فرانسوی یا فلان روس یا فلان چینی‌ یا فلان اسرائیلی یا فلان آمریکایی. اون ببخشید کوتاهی‌ خود ما هست و بی‌ لیاقتی خود ما در این عملکرد.
 
و یه روزی می‌بایست حساب پس بدهیم به مردم خودمان. ولی‌ اگر ما بیاییم و کاری بکنیم که دنیا را وادار بکنیم به اینکه از ما حمایت بکند، آن موقع است که مسابقه بگذارند که کی‌ جواب سلام ما را زودتر داده یا نداده. و این با تمام آگاهی‌ با خصلت‌ها و تفکراتی هست که  اینها دارند. ممکن هم هست که خوششان نیاید ولی‌ می‌بایست کاری بکیم که چاره‌ای غیر از این نداشته باشند. نه به عکس آن! نه به عکس آن! 


بیاییم این جبهه‌ واحد را تشکیل بدهیم، من به شما‌ها قول میدم، قول میدم که از این جبهه‌ حمایت خواهد شد. چون هیچ آدم عاقلیّ در منطقه نیست که این را نخواهد ترجیح بدهد به سناریو‌های ماجرا جویانه که خدا میداند چه هزینه‌ها‌یی که دنیا متقابل خواهد شد. پس بیاییم این کار را بکنیم زودتر. و مطعمن باشید که ازش استقبال خواهد شد.



بیاییم به خاطر آینده کشورمان این گذشت‌ها را داشته باشیم. از گذشته درس بگیریم، اما در گذشته حبس باقی‌ نمانیم.

آقای ریٔسی شما اشاره کردید به آقای جزنی. ما فرزندان یک نسلی هستیم که آینده ایرانمان را می‌بایست بسازیم. هیچ کداممان مسول کارهای قدیمی‌ هامان نیستیم، چه خوبش چه بدش. و نسل بعد از من، نسل ۲۰ ساله‌های امروز ایران، نسلی که حتی جنگ ایران و عراق را ندید که اون روزی که من حاضر شدم، ولو اینکه خمینی در تهران (صدا مفهوم نیست) ، در همین ارتش جمهوری اسلامی برای دفاع از خاک مملکتم برم و به عنوان یک خلبان بر علیه صدام حسین تهاجمگر بجنگم.


ما می‌بایست پایمان را بگذاریم وسط، نه اینکه به امید بقیه بشینیم که برای ما جنگ بکنن یا نکنن. آن دیگر تقصیر ماست اگر این مسیر را ایجاد نکنیم. حالا به خاطر یک سری گرفتاری‌های سابق که به نسل آینده مربوط نیست، بخواهیم این پدر کشتگیها را تا ابد مانع یک همکاری وسیع سیاسی بکنیم؟ نمیدونم تا کی‌ میخواهیم دیگر منتظر باشیم؟ ولی‌ بنده به شما اولین کسی‌ هستم که میگویم هیچ کسی‌، از خودم هم شروع می‌کنم، به تنهائی نمیتوانیم معجزه بکنیم. ما نیازمند یکدیگر هستیم، برای کاری که همه در آن میتوانیم برنده و خدای نکرده بازنده باشیم اگر به حال خودمون نیأیم و یک چاره اساسی‌ را جستجو نکنیم.

و هیچ کسی‌ این وسط به نظر من مونوپول این کار را ندارد. چه دست راستیش چه دست چپیش، چه مشروطه خواهش چه جمهوری خواهش چه جبهه ملیش‌ چه کردش.. هر کسی‌. همگی‌ میبایست یک وظیفه ملی‌ رو از خودمان نشان دهیم تا بعد برسیم به حقوق حزبی و عقیدتی‌ خودمان.


اگر به دموکراسی‌ عقیده داریم اگر به صندوق رای اعتقاد داریم اگر به یک پروسسوس اعتقاد داریم. بیاییم از حالا با سهم خریدن در این شرکت (صدا قطع میشود) از حالا جستجو بکنیم. فردا کسی‌ نمیاید این را در سینی طلائی به ما هدیه بکند. خیر آقایان، این درس را ما خوب از گذشته یاد گرفتیم. من حرف خودم را با حضور خودم و شرکت خودم در صحنه می‌خواهم تضمین بکنم و این را هم از شما می‌خواهم که امروز بیایید سهم بخرید در این شرکت. از روز اول دخیل باشید، از روز اول صاحبش باشید، از روز اوّل روش نظر بدهید. منتظر نباشید که یک کسی‌ بیاید از پشت کوه قاف برای ما وعده اصلاحات یا آزادی بدهد و بعد معلوم نیست چی‌ از تو آن بیرون بیاید. با کی‌ کار می‌کند، با کی‌ می‌نشیند با کی‌ حرف میزند، نه! این ما هستیم که می‌بایست این را ایجاد بکنیم. ما مردم هستیم. نه آقا بالا سری احتیاج داریم نه چیزی. اون دیگه در ید ماست.

 امروز! الان! همین حالا! منتظر چی‌ نشستیم؟ فرق امروز با دیروز چیست؟

سعی‌ کنیم دوستان، با خلوص نیت، با صداقت، با صمیمیت به خاطر آینده قبول کنیم که اختلاف نظر هم بین خودمون میتونیم داشته باشیم، هیچ ایرادی هم ندارد، خوب هم هست که باشد به نظر من، ولی‌ با احترام. و این میتونه نمودار این باشه که بله ملت ایران هم لیاقت یک کشور دمکراتیک بودن رو داره در رفتار و عملش. هی‌ نگیم ‌ای کاش مثل سوئدی‌ها بودیم، خوب میخواهیم مثل سوئدی‌ها باشیم خوب مثل سوئدی‌ها رفتار بکنیم.
و من تعجب می‌کنم، برای کشوری که اصلا پایه و اساس حقوق بشر را گذشته. قرن‌های پیش، زمانی‌ که نصف بیشتر همین غربی که میگیم دنبال تمدن و مدرنیته اش رفتیم، یک مشت قبایل وحشی بودند. در زمان کورش کبیر ما زمینه حقوق بشر را در کشور خودمان بنا کردیم. که الان در تالار کشور‌های جهان در همین سازمان ملل هست. نام سعدی و نام کورش می‌بایست یک افتخاری برای تمدن ایران باشد قبل از هر چیزی. اما آیا سزاور آن هستیم امروز ؟ اگر با رفتارمان همان برخورد‌های دگماتیک ۵۰، ۶۰ سال پیش خودمان را ادامهه بدهیم؟
با چه رویی می‌خواهیم بریم جلو چشم خارجی‌ بگیم که شما چرا نمیأید از حق ما دفاع کنید وقتی‌ که ما خودمان حاضر نیستیم از حق همدیگر دفاع بکینم. آنها بیشتر دلشان به حل ما بسوزه تا ما به حال خودمون؟‌ای بابا !

ببخشید یک ذره احساساتی‌ حرف میزنم، ولی‌ واقعا فکر می‌کنم که ما امروز فرصتی رو دیگر نداریم که داریم وقت تلف می‌کنیم. و غفلت بکنیم متأسفانه باید ببینیم که آینده ایران به دست مردم ایران تعیین نخواهد شد. این دیگر در ید ماست دوستان.

دیگر بیش از این چی‌ بهتون بگم؟ ولی‌ رو من میتونید حساب بکنید، من شما را ترک نخواهم کرد. من تا آخرش با شما هستم. دیگه بستگی داره که شما چه کار می‌خواهید بکنید. فراتر از این هم نه ادعا‌یی خواهم کرد نه چیزی خواهم گفت. ولی‌ بدونید که من رو این اساس و این اصول دارم پیش میرم و دست همکاری را با هرکدام از شما که در همین راه پیش برود، خواهم داد. و سلام !

اینجا هم ساعت ۴ شده آقای ریٔسی، اگر سوال دیگری نیست اجازه بدهید من مرخص بشم تا ایشالا در جلسه دیگری با دوستان

صحبت داشته باشیم.

برگردان به صورت نوشتاری بخشی از سخنان جلسه پالتاک شاهزاده رضا پهلوی به دعوت آقای حشمت ریٔسی ، ۲۳ دی‌ ۱۳۹۰ .

 ارتونیس ۲۵ دی‌ ۱۳۹۰