۱۳۹۲ خرداد ۱۱, شنبه

برگردان کامل مصاحبه صوتی شاهزاده رضا پهلوی با برنامه پژواک به صورت نوشتاری


مصاحبه سخنگوی شورای ملی شاهزاده رضا پهلوی با فرامرز پور طاهری - برنامه پژواک

برگردان مصاحبه صوتی به نوشتاری توسط سوگل ایرم.




 ف. پ. :
شما از دولت های  آزاد به عنوان سخنگو ایی که هستید چه خواسته ایی دارید؟ چه کاری میتوانند در حال حاضر انجام دهند؟

ر. پ. :
از نظر اصولی، که حامی این خواسته به حق مردم یک کشوری که در تعیین سروشت خودشان به مفهوم حاکمیت مردم، و
رسیدن به تنها چیزی که میتواند مشروعیت را برساند باشند.
هر چیزی که از صافی خواسته مردم و صندوق رای عبور نکند، هر وسیله ایی که نتوان اندازه گیری واقعی ایی خواسته یک جامعه را کرد مشروعیت ندارد.  به غیر از این راه من راه دیگری را سراغ ندارم. یک چیز اولیه هست که اگر در مورد خودشان
جایز میدانند، در مورد ما هم میبایست بدانند. و اگر ما این را اکنون  نداریم در کشورمان و خواسته ما این هست که چنین چیزی در
کشور ما هم باشد، جا دارد که کشور هایی که این فرهنگ دموکراسی را در خودشان دارند و همچنین عوامل و امکاناتش را، حامی این خواسته باشند. یعنی در واقع همراه بشوند با این خواست به حق مردم ایران در این که ما میخواهیم درتعیین سرنوشت خودمان آزاد باشیم. و در این حالت دو وضعیت بیشتر باقی نمیماند،
۱- یا جمهوری اسلامی داوطلبانه صحنه قدرت را ترک میکند و اجازه میدهد که چنین شرایطی بتواند پیش بی آید (با خنده ادامه میدهند)
"که همه میدانیم هرگز این کار را نخواهد کرد".
و در ان صورت چاره چیست دنیا؟ آیا میخواهید جواب این مشکل را که هم مشکل شماست هم مشکل ما، را با جنگ و حمله بدهید؟  یا جا دارد که امروز بی آییم فراتر از سیاست تحریم قدم برداریم .
یادمان نرود که،
شما در جستجوی تغییر رفتار این رژیم بودید ولی مردم ایران درد اصلیشان با تغییر نهایی این رژیم حاصل خواهد شد. 
از این خواسته عمومی ما مردم ایران که سرنوشتمان را به دست خودمان میخواهیم تعیین کنیم، حمایت کنید. از نهادهای مدنی از کنشگران سیاسی، از این فعالیت ها حمایت کنید.  

همانطور که قبلا در مورد کشورهای دیگر کردید.
امپراتوری شوروی خود به خود فرو نریخت!!
آپارتاید خود به خود در آفریقای جنوبی تعطیل نشد!!
لخ والسا و واسلاو هاول به تنهایی موفق نشدند!!
اراده بین المللی بوده در این راه که ازشان حمایت کرده.
در غیر این صورت هنوز پشت حصر باقی میماندند.
چرا در مورد مردم ایران نه؟ بخصوص یک کشور کلیدی که کل منطقه را امروز دچار بحران کرده است. ان هم به خاطر عملکرد عده ای که اصلا ایران برایشان مهم نیست در وحله اول. 

که چنین هزینه ای (جنگ و حمله نظامی) را بخواهیم تقبل کنیم.

بنا بر این خواسته  اصولی ما از جهان در قالب انچه قانونا میتوانند انجام دهند و ازشان انتظار میرود، حمایت از این خواسته به حق  مردم است.
۲-  و اگر این رژیم تن نداد چاره ایی نداریم به غیر از انحلال طلب بودن تا در فردای این حکومت، برسیم به ان شرایط آزاد.

از چه راهی؟ از طریق نافرمانی مدنی، از طریق فراهم کرن ابزار فشار درونی بر رژیم و وادار کردن ان به شکست. که بحبوحه  ان رسیدن به شرایط اعتصابات سراسری کارگری در ایران میتواند باشد منتها این زمینه میبایست فراهم شود. و اینجاست که هماهنگی لازم است، سازمنادهی لازم است، کار تشکیلاتی لازم است، یک سری ابزار اطمینان بخش میبایست فراهم بشود و خیلی کارهای دیگر که دیگر وارد تاکتیک و جزییات شدن است که قطعا راجب این مسائل میبایست صحبت شود.

اما اولین خواسته مشروعی که داریم سوای این اصول، این است که خواسته ما از جهان این است که امروز وارد دیالوگ مستقیم و رسمی با نمایندگان نیروهای دموکرات و آزادی خواه کشور باشند که برای اولین بار در این ۳۳ سال، چون تا به حال هرگز مجود نبوده، شرایط این گفتمان آزاد را فراهم کنند که از درون این نوع دیالوگ ها بتوانیم به خیلی از راه کار ها مشترک برسیم.

ف.پ.:
شما احتمالا در رابطه با همان دیدارهایی که با کشورهای غرب داشتید، آیا حقوق بشر، اتمی شدن ایران یا تروریسم جمهوری اسلامی کدام در حقیقت برای غرب مهم است؟

ر.پ.:
خب تمام این مسائل هست. ببینید من فکر کنم هم جمهوری اسلامی خوب این را میداند و هم دنیا، که مساله با پروده  هسته ای حل نخواهد شد. اصلا فرض بگیریم که رژیم کوتاه آمد، مگر این آخر داستان است؟ تروریسم چی؟ رادیکالیسم چی؟ صدور این ایدئولوژی مذهبی چی؟ و خیلی مسائل دیگر. این انگشت داشتن در یمن، لبنان، سوریه، افغانستان، عراق و هر جا که جمهوری اسلامی به نوعی دست دارد.
یادمان نرود، حرف من با جهانیان این است که چیزی که از اول در فرضیه شما غلط بود این بود که فکر کردید با چنین نظامی میتوان در یک فضای متعارف و راسیونل (منطقی) همزیستی داشته باشید.

جنگ سرد را که هنوز همه یادمان هست؟ از یک طرف شما امپراتوری شوروی را داشتید با یک دید جهان-وطنی کمونیستی و ایده های مارکسیستی خودش و در این طرف هم دنیای غرب و آزاد کاپیتالیستی را داشتیم که در راس ان امریکا بود. دو ابر قدرت در مقابل همدیگر. در بحبوحه جنگ سرد اما شرایط یک همزیستی  متعارف موجود بود که حتا توانستند قراردادهایی بر سر مسائل تسلیحات خودشان داشته باشند. تفاوت اینجاست که با این حکومت دنیای آزاد میبایست درک کند که تنها راه بقای این حکومت، شکست غرب  و باورهای غربی ان گونه که میشناسیم است. برای اینکه جمهوری اسلامی حیاتش و اصلا فلسفه وجودی ان ادامه داشته باشد، الالخصوص که در داخل خود ایران از روز اول باخته بود، نیاز مند این صدور در جهان بود. برای بقای خودش! اصلا راه آشتی نیست با این دنیا که بخواهد همزیستی داشته باشد. اصلا این فرضیه را باید از سر تان بیرون کنید.
چه بسا که پشت سر این فرضیه که فکر کنند از طریق دیپلماسی و اهرم فشار میتوانند رژیم را سر عقل بیاورند، ان هم فکر  عبسی بود. منتها حرف من به جهان این بود که شما اگر بخواهید یکمرتبه از یک سیاست غلط خودتان و دیپلماسی ناکام مستقیم بپرید به یک برخورد نظامی، که مشکل نه شما را حل خواهد کرد نه مشکل ایران را.

اما بیایید این بار توانمند کنید کشوری را که نهایتا وقتی اساس مشکل هم برای مردم ایران هم برای خودتان تمام شود. با روی کار آمدن یک نظام واقعا مردمی و دموکراتیک در ایران تروریسم که سهله، اتم که سهله و خیلی مشکلات دیگری هم که تا به حال این رژیم باعث شده بود، برای دنیا حل میشود.
مهمتر از همه برای خود مردم ایران، اگر این وضعیت اقتصادی، اگر این بحران، اگر این سردرگمی، اگر این وضعیت وحشتناکی که در کشورمان هست فرای مشکلات روزانه مردم در امور اقتصادی. این همه گرفتاری های مواد مخدر، خودکشی، افسردگی و هزار و یک مساله دیگر، ما روزی آخر سر از این منجلاب در خواهیم آمد که واقعا بتوانیم به یک شرایط سالم اجتماعی سیاسی برسیم. و این راه هیچ برو برگشت ندارد. فقط و فقط میتوانیم با یک نظام قانونمند و مردم سالار این مشکل را حل کنیم که قطعا این نظام نیست.  اینجاست که دنیا باید حساب کار خودش را بکند.

ف.پ.:
جمهوری اسلامی و لابی هایش در خارج از کشور، رفتن جمهوری اسلامی را مساوی با تجزیه ایران میدانند. دوست
دارم ببینم شما با این موضوع چگونه برخورد میکنید. متاسفانه همه جا صحبتش هست.

ر.پ.:
 من درست عکس این را میگویم. ادامه این شرایط زمینه تجزیه ایران را بیشتر فراهم میکند. شما اگر الان خودتان را بذارید به بسیاری از گروه های مختلف کشورمان، به خصوص گروه های قومی را میگویم، حالا میخواهد کردستان باشد، بلوچستان باشد یا
بخشهای مختلف کشور، وقتی که این وضعیت وخیم و به هر حال یک برخورد کاملا یکطرفه خودی نا خودی یعنی واقعا ۹۰ در صد جامعه خارج از این سیستم قرار گرفتند اگر بیشتر نباشد. وقتی ما میگیم میخواهیم به یک آینده ای برسیم که آزادی و برابری کامل بر تمام شهروندان مملکت صرف نظر از نژاد و تیره قم و مذهب طبق تعاریفی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر هست، آیا در چنین فردایی انگیزه تجزیه بیشتر خواهد بود یا در ادامه یک حکومتی که در حال حاضر موجود است. و طبعا وقتی به این شرایط دست یافته نشود زمینه تجزیه را بیشتر میکند. این اتفاقا درست وارانه جلوه دادن کار است.
وانگهی خیلی معذرت میخواهم،  ولی این هیپوکرایزی ( ظاهر سازی) کامل است اگر چنین بحثی میکنند. خیلی کشورهایی هستند که دارند به طریقی انگولک میکنند در حال حاضر که زمینه تجزیه را فراهم کنند. حال میخواهند این را بی اندازند گردن تغییر رژیم؟
این از ان حرفهاست واقعا!!

ف.پ:
فریدون فرخزاد در صحبت هایش میگفت، ما افسوس ایران دیروز را نباید بخوریم، چون همه افسوس ایران دیروز را میخورند با این شرایطی که الان هست، ما باید پذیرای ایران فردا باشیم. شاید ایران فردایی که بهتر از ایران دیروز باشد. ایران فردا را شما چگونه تصور میکنید؟

ر.پ.:
من یکی از صحبتهایی که در جلسه ایی که در پاریس داشتیم به هم میهنانم گفتم:
واقعا من از یک لحاظی خوش حالم که در دورانی دارم زندگی میکنم و عضو یک نسلی هستم که در این مدت بتوانیم این خدمت را به کشورمان برسانیم و برسیم به ان روزی که در ایران برای باراول در تاریخ کشورمان بتوانیم این ادعا را بکنیم که این ملت این کشور بودند که سرنوشت خودشان را تعیین کردند و هیچ فاکتور دیگری باعثش نبود،

عجب روز بزرگی خواهد بود ان روز! 

و این را به این مفهوم دارم محک میزنم

اما اجازه بدهید از این فرصت استفاده کنم و بهتان بگویم که شاید برخورد ما، وقتی میگویم ما جامعه امروزی ایران منظورم هست
با تمام درسها با پندها که میبایست از تاریخچه گذشته خودمان به خصوص از تاریخ معاصر از دید سیاسی ان گرفته ایم، شهروندی آنجا سرش بی کلاه نماند و حق او ضایع نشود. ولی رقابت های حزبی و سازمانی همیشه در برنامه کار هر دولتی هست.
من میخواستم از این فرصت استفاده کنم و این را به عنوان یک نکته پیشنهادی ضمنا تفکری به خصوص به نسل جوان تاکید کنم،
خیلی از بحث هایی که در این مدت بین نیروهای سیاسی دموکرات شده ، بارها و بارها دیدیم که مساله شکل نظام یکی از مسائل پولاریزه کردن جامعه ما بوده. ان بخش که طرفدار نظام پادشاهی پارلمانی بوده با ان بخش که طرفدار نظام جمهوری بوده.

من اتفاقا در این مدت اخیر خیلی سعی کردن به خصوص با نسل جوان این مساله را عنوان کنم که آیا در میان شما ها، آنها که طرفدار نظام پادشاهی هستید و آنها که طرفدار جمهوری، در آینده کشور که فردا به هر حال فرض کنیم که شکل نظام توسط اکثریت آرا مشخص شد.
اگر جمهوری خواه بودید خب به جمهوری تان رسیدید و یا اگر طرفدار نظام پادشاهی بودید و اکثریت ان را انتخاب کردند، خب رسیدید، روز بعد میخواهید چه کار بکنید؟

مگر نهایتا شرکت و نظر دادن و مشارکت داشتن در تعیین سیاست یک دولت در زمانی که انتخاباتی در هر کشور دموکراتیک انجام میشود، نهایتا از طریق احزاب نیست؟ آیا احتمال را شما نمیدهید نمیگویم احتمال این یک واقعیت است، من خیلی ایرانیان را میشناسم که جمهوری خواهن یا طرفداران نظام پادشاهی هستند که مثلا سوسیال دمکراتند و یا لیبرال دموکراتاند، آیا نهایتا تعلق به
یک تفکر حزبی بیشتر مخرج اشتراک مورد نظرتان است که بتوانید با هم توافق کنید یا این که همچنان سر شکل نظام دعوا دارید؟
کدام مهمتر است؟ یک کم به این فکر بیفتید.  کدام مهمتر است؟ آیا محتوا مهم است؟ یا آیا پای ریزی این احزاب از حالا مهم است؟ دچار ان خلاء مصر نشویم که بگوییم خب حالا آقای مبارک رفت جایش چی می ایاد؟ برادران مسلمون (اخوان المسلمین)!
از حالا باید فکر ان را کرد دوست عزیز. این فقط کافی نیست که ما یک قانون اساسی بسیار عالی داشته باشیم، مجلس موسسان هم به شکل احسن کار را انجام دهد، بهترین قانون هم فراهم کنیم انتخابات هم همچنین.
از نظر کل جامعه دارم میگویم. حتا فراتر از دستگاه های سیاسی، در بخش مدنی.  اینجاست که میخواهم تمام این کنشگرانی که کار میکنند، چقدر کارشان از حالا مهم است که زمینه سازی بشود. چرا؟ برای این که بقا و دوام داشته باشد این تنها کافی نیست که  شعار بدهیم آزادی و دموکراسی میخواهیم! ادامه و حفظ ان بستگی مستقیم دارد نه تنها در مشارکت اکتیو مردم در کار بلکه فراهم شدن وسائلی که تامین کننده و تضمین کننده یک رفتار و یک منش در جامعه میباشد.
ابزار میبایست فراهم شوند. با یک قانون به تنهایی هیچ چیز انجام نمی پذیرد. اینجاست که میخواهم توجه همه هم میهنان را ببرم روی اصل قضیه که ما در یک هچل نیفتیم.
در نبود تفکر سیاسی شخصیت هایی که میتوانند نظر بدهند، این قحط الرجالی که الان با ان مواجه هستیم یا در نبودن این ابزار سیاسی باز دوباره بیفتیم در هزار جور دست انداز.

مصلم بدانید، شکی ندارم، که این رژیم غیر ممکن است که بتواند ادامه حیات داشته باشد.     

بنا بر این عوض خواهد شد ن مسائل در کشورمان اما به چه میخواهیم برسیم یک کار ی است که میبایست روی ان واقعا فکر کرد. از حالا روی ان فکر کرد!
البته ما حالا در ان فاز هستیم. در فاز رسیدن به ان شرایط آزادی که اولین قدم ماست. ولی فکر مراحل بعدی را هم بکنیم. من تشویق میکنم هم میهنامان را. خیلی از آنان را که قطعا راجع به این مساله فکر کردند و نظر دارند که واقعا روی این مساله فکر
کنند که به هر حال به این روز خواهیم رسید چه بهتر از حالا برای ان پیشبینی کنیم.
چه بسا خیلی از کنشگران که امروز در قالب فعالیت های مختلف مدنی فعال خواهند بود، فردا همسنگر ها و رفقا ی همدیگر باشند در احزاب مختلفی که تشکیل خواهند داد. از حالا باید پای ریزی شود. برای همین است که به هم میهنان میگویم که باید یک نقش اکتیو داشته باشند، نمیتوانند فقط به عنوان تماشاگر منتظر شوند تا معجزه ای رخ دهد و فردا بیدار شوند ببینند وضع عوض شده.

نه، آزادی مفت به دست نمی اید! 

ممکن است مفت از دست داده باشیم، ولی مفت پس نخواهیم گرفت. یک هزینه ای باید پرداخت. منتها تمام حرف من و تعهد من به هم میهنانم این است که تا آنجا که از من میشنوید تغییر باید صورت بگیرد ولی با کمترین هزینه برای جامعه مان و مشروع ترین راهش که همانا سرمایه گذاری روی خود هم میهنمان است. و حرف من هم به جهانیان این است که

مردم ایران را دریابید! ازشان حمایت کنید! خواهید دید که به شکلی به این مهم خواهند رسید!

ف.پ.:
  در یک جمله آرزو یی دارید که بر آورده نشده باشد؟
در مورد ان آرزویتان بگویید.

ر.پ. :
(خنده کوتاه) لیست ان مفصل است...

ف.پ.:
بله میدانم همان در یک جمله..

ر.پ.:
نه من فکر میکنم بزرگترین روز همانطور که بهتان گفتم، این هست که ان روز را ببینم مردم رفتند پای صندوق رای برای اولین بار که از آزادی کامل بیان شان توانستند استفاده کنند و رای خودشان را و خواسته خودشان را کاملا و آزادانه بیان کنند. و بعد از بیانش هم آزاد بمانند ( خنده کوتاه)

ف.پ.: بله دقیقا، دیگر کم کم به پایان برنامه میرسیم، فقط خواهشی که از شما دارم، اگر صحبتی با هم میهنان دارید، این شما این هم دوربین.

ر.پ.:
خیلی متشکر. من در هر صورت تا آنجا که مربوط میشود به فعالیت های شورای ملی ایران، در مدت این چند روز آینده با تصمیماتی که گرفته خواهد شد به سهم خودم و طبق ان وظیفه ایی که دارم، به اطلاع هم میهنان خواهم رساند و همینطور فعالین دفتر سیاسی شورای ملی در خدمت هم میهنان مان هستند برای هر گونه اطلاعات یا سوالاتی که دارند.

همانطور که قبلا گفتم، هم میهنامان را تشویق میکنم از این فرصت استفاده کنند،
- ایرانیانی که در درون کشور هستند، که بتوانند حرف اصلیشان را به تمام نمایندگان کشورهای آزاد که در آنجا سفارت خانه دارند یا دفتر سازمان ملل،
رایشان را عنوان انتخابات آزاد پست کنند و ارسال کنند و بروند سر خاک جانبازان کشورمان و عنوان یک سمبل وحدت و حمایت.

- از ایرانیان برون مرز که دستشان بسیار بازتر هست و ان حالت خفقان و ان تهدید و یا مهر خوردن کارت دانشگاهی شان و یا کارمندان دولت که "بلک میل" (تهدید) میشوند به رای دادن، از این فرصت و آزادی بیانشان استفاده کنند و بگویند ما یک خواست
مقطعی داریم؛
این انتخابات، انتخابات نیست! از روز اولش نبوده این یک انتصابات است. مشروعیت نمیتواند داشته باشد، 

ما خواهان حق برگزاری انتخابات آزاد در کشورمان هستیم! 

این بزرگترین و مهمترین پیامی است که امیدوارم هم میهنمان امروز بتوانند به خصوص ایرانیان برون مرز که دستشان باز است، این را به تمام کشورهایی که در آنها ساکن هستند، به دولت مردانشان و به سیاست مدارانشان اعلام کنند. چون این تفاوت عمده ایی خواهد بود بین مواضع یی که جهان میتواند بگیرد در جهت خواسته مردم و نه نظام جمهوری اسلامی.

ف.پ.:
دقیقا! سپاسگزاریم از شما شاهزاده رضا پهلوی سخنگوی شورای ملی ایران امیدوارم که باز در برنامه پژواک شما را داشته باشیم. در سفرهای آینده تان به تورنتو.

ر.پ.:
با کمال میل.

پایان مصاحبه





۱ نظر: