حشمت رئیسی :
خیلی ممنون، احساس هم بخشی از انسان است. انسان بی احساس طبیعتا باور کردنش یک مقداری دشوار میشه. این احساسات طبیعست به خصوص در این شرایط. (اشاره آقای ریٔسی به سوال پیشین بود که در رابطه با سیاست غرب و تهریمهایش صحبت شد. رجوع شود به پست پیشین من)
البته شما لطف کنید نروید. یعنی شما باید اینجا به کمک من بیایید ، چون قرار بود من ۱ ساعت صحبت کنم، ولی خب طول کشید و بحث بسیار خوب بود و خوب پیش رفت. ولی اگر بخواهید من را بی چاره کنید و گرفتار این دوستان کنید که حقشان را خوردم، میتونید برید. و اینها پدر من را در میآورند برای اینکه جلوگیری کردم از دموکراسی و الی آخر. یک مقداری هم صبر بکنید چون این مساله کلیدی هست. چون بسیار خوب هست و شفاف هست و گفتگوها جالب پیش میره.
نکتهای را مطرح کردید که اهمیت بسیار زیادی دارد ، و این را من از لنین یاد گرفتم "لحظه شناسی". یه جمله معروفی داره در رابطه با قیام که مخالفت میکردند دوستانش. میگفت: اگر این لحظه تصمیم نگیرید، ۴۸ ساعت اینده دیگه دیر شده.
یعنی سیاستمدار باید لحظه شناس باشه. موقعیت شناس باشه. منم با شما هم نظرم.
اگر اپوزیسیون، این اپوزیسیون که دچار یک لختی عجیبی هست، توی جنگهای حیدری / نعمتی گرفتاره، اگر این اپوزیسیون و مردم ایران این لحظه تاریخی و حساس رو درک نکنند و اقدام نکنند، به نظر من فرصت تاریخی را از دست میدهند. چون این رژیم استعداد این دارد که در لحظهای که به بنبست برسد، جام زهر رو سر بنوشه. و این استعداد رو از خودش نشون داده. یعنی جائی که فشارهای داخلی و بین المللی تشدید بشه تا جائی که موقعیتش به خطر بیفته وارد سازشهای "ایران بر باد ده" خواهد شد. برای بقای خودش. همانطور که آقای خامنهای و دار و دسته اش برای ماندن در قدرت به هر جنایتی دست زدند، که بمانند. برای ماندن در قدرت به هر وطن فروشی هم دست میزنند و میمانند.
این بستگی داره به ما و اپوزیسیون و به همه مردم ایران که دچار این وضعیت اند.
راه چاره هم وحدت در کسرت است. شکل حقوقی و سازمانیش هم جبهه واحد ضدّ دیکتاتوری است.
اگر دوستان توقف بکنند ، مکث بکنند و یا منتظر فرصتهای دیگه باشند، به نظر من خدمت به آزادی نکردند، خدمت به نظام کردند و فرستجوی برای نظام کردند. امیدوارم که بر این مشکل غلبه کنند.
(در اینجا آقای پهلوی در تالار مینویسند که به جلسه دیگری باید بروند)
آقای ریٔسی به شوخی:
به جلسه دیگری باید بروید؟ آقا شما با این نوشته تیر خلاص را به من زدید. با این دوستان چه کار کنم؟ نه خودت باش آقا، اگر امکان داره خودتون بیائید بگید که میتونید یا نمیتونید؟ بمانید یا بروید؟ و تعدادی از این دوستان رو سوالاتشان را جواب بدهید. گرچه من تمام کوششم را کردم، که مجموعه سوالهای کلیدی، حساس و سوالهای که مربوط به همه هست را توضیح بدم..
(نوشتند ۱۵ دقیقه دیگر میمانند)
.. اه بسیار ممنون ۱۵ دقیقه هم بسیار خود. ادمین گرامی میک در اختیار شماست بفرمایید.
خانم فروغ ادمین برنامه میکروفن را به دست میگیرند:
مرسی شاهزاده گرامی و آقای ارس (همان رئیسی) عزیز خسته نباشید هر دوی شما. ارس جان خبر نگاران زیادی هستند که علاقه دارند سؤالات خودشان را بپرسند از شاهزاده عزیز. اگر اجازه بفرمایید دوستان خبرنگار اول سوال بفرمایند. میک خدمت شماست.
حشمت رئیسی:
بله اطلاع دارم یکی از روزانمه نگاران معروف آمریکایی در اتاق هست. میک در اختیار شماست سپیده گرامی. جناب آقای رضا پهلوی این اهمیت جدی داره لطف کنید اگر ۱۵ دقیقه هم بیشتر شد، به خاطر مسائل مشترک به خاطر میهن، به این روزنامه نگار حتما پاسخ بدهید. بعد از سپیده به مزدوش میک رو میدم. یا اگر در همین رابطه هست به مزدوش بدم. مزدوش جان بفرمایید.
مزدوش:
با درود، صدا هست؟ ضمن عرض درود به آقای رضا پهلوی عزیز و تشکر از حضورشون و صحبتهای خوبشون. یکی از دوستان ما خانم امی روزنتال از نشریه ژورنال او اینترنشنال سکوریتی آفر* در واقع مهمان خانم سپیده هستند که دو پرسش میخواهند از شما داشته باشند. پرسششان را به زبان انگلیسی میپرسند شما به هر شکلی که مایل باشید جواب بدهید چه فارسی چه انگلیسی چون هستند دوستانی که ترجمه کنند براشون. من صرفاً میخواستم معرفی بکنم میکروفن رو به خانم سپیده میدم که خانم امی روزنتال صحبتشون رو بکنند.
خیلی ممنون، احساس هم بخشی از انسان است. انسان بی احساس طبیعتا باور کردنش یک مقداری دشوار میشه. این احساسات طبیعست به خصوص در این شرایط. (اشاره آقای ریٔسی به سوال پیشین بود که در رابطه با سیاست غرب و تهریمهایش صحبت شد. رجوع شود به پست پیشین من)
البته شما لطف کنید نروید. یعنی شما باید اینجا به کمک من بیایید ، چون قرار بود من ۱ ساعت صحبت کنم، ولی خب طول کشید و بحث بسیار خوب بود و خوب پیش رفت. ولی اگر بخواهید من را بی چاره کنید و گرفتار این دوستان کنید که حقشان را خوردم، میتونید برید. و اینها پدر من را در میآورند برای اینکه جلوگیری کردم از دموکراسی و الی آخر. یک مقداری هم صبر بکنید چون این مساله کلیدی هست. چون بسیار خوب هست و شفاف هست و گفتگوها جالب پیش میره.
نکتهای را مطرح کردید که اهمیت بسیار زیادی دارد ، و این را من از لنین یاد گرفتم "لحظه شناسی". یه جمله معروفی داره در رابطه با قیام که مخالفت میکردند دوستانش. میگفت: اگر این لحظه تصمیم نگیرید، ۴۸ ساعت اینده دیگه دیر شده.
یعنی سیاستمدار باید لحظه شناس باشه. موقعیت شناس باشه. منم با شما هم نظرم.
اگر اپوزیسیون، این اپوزیسیون که دچار یک لختی عجیبی هست، توی جنگهای حیدری / نعمتی گرفتاره، اگر این اپوزیسیون و مردم ایران این لحظه تاریخی و حساس رو درک نکنند و اقدام نکنند، به نظر من فرصت تاریخی را از دست میدهند. چون این رژیم استعداد این دارد که در لحظهای که به بنبست برسد، جام زهر رو سر بنوشه. و این استعداد رو از خودش نشون داده. یعنی جائی که فشارهای داخلی و بین المللی تشدید بشه تا جائی که موقعیتش به خطر بیفته وارد سازشهای "ایران بر باد ده" خواهد شد. برای بقای خودش. همانطور که آقای خامنهای و دار و دسته اش برای ماندن در قدرت به هر جنایتی دست زدند، که بمانند. برای ماندن در قدرت به هر وطن فروشی هم دست میزنند و میمانند.
این بستگی داره به ما و اپوزیسیون و به همه مردم ایران که دچار این وضعیت اند.
راه چاره هم وحدت در کسرت است. شکل حقوقی و سازمانیش هم جبهه واحد ضدّ دیکتاتوری است.
اگر دوستان توقف بکنند ، مکث بکنند و یا منتظر فرصتهای دیگه باشند، به نظر من خدمت به آزادی نکردند، خدمت به نظام کردند و فرستجوی برای نظام کردند. امیدوارم که بر این مشکل غلبه کنند.
(در اینجا آقای پهلوی در تالار مینویسند که به جلسه دیگری باید بروند)
آقای ریٔسی به شوخی:
به جلسه دیگری باید بروید؟ آقا شما با این نوشته تیر خلاص را به من زدید. با این دوستان چه کار کنم؟ نه خودت باش آقا، اگر امکان داره خودتون بیائید بگید که میتونید یا نمیتونید؟ بمانید یا بروید؟ و تعدادی از این دوستان رو سوالاتشان را جواب بدهید. گرچه من تمام کوششم را کردم، که مجموعه سوالهای کلیدی، حساس و سوالهای که مربوط به همه هست را توضیح بدم..
(نوشتند ۱۵ دقیقه دیگر میمانند)
.. اه بسیار ممنون ۱۵ دقیقه هم بسیار خود. ادمین گرامی میک در اختیار شماست بفرمایید.
خانم فروغ ادمین برنامه میکروفن را به دست میگیرند:
مرسی شاهزاده گرامی و آقای ارس (همان رئیسی) عزیز خسته نباشید هر دوی شما. ارس جان خبر نگاران زیادی هستند که علاقه دارند سؤالات خودشان را بپرسند از شاهزاده عزیز. اگر اجازه بفرمایید دوستان خبرنگار اول سوال بفرمایند. میک خدمت شماست.
حشمت رئیسی:
بله اطلاع دارم یکی از روزانمه نگاران معروف آمریکایی در اتاق هست. میک در اختیار شماست سپیده گرامی. جناب آقای رضا پهلوی این اهمیت جدی داره لطف کنید اگر ۱۵ دقیقه هم بیشتر شد، به خاطر مسائل مشترک به خاطر میهن، به این روزنامه نگار حتما پاسخ بدهید. بعد از سپیده به مزدوش میک رو میدم. یا اگر در همین رابطه هست به مزدوش بدم. مزدوش جان بفرمایید.
مزدوش:
با درود، صدا هست؟ ضمن عرض درود به آقای رضا پهلوی عزیز و تشکر از حضورشون و صحبتهای خوبشون. یکی از دوستان ما خانم امی روزنتال از نشریه ژورنال او اینترنشنال سکوریتی آفر* در واقع مهمان خانم سپیده هستند که دو پرسش میخواهند از شما داشته باشند. پرسششان را به زبان انگلیسی میپرسند شما به هر شکلی که مایل باشید جواب بدهید چه فارسی چه انگلیسی چون هستند دوستانی که ترجمه کنند براشون. من صرفاً میخواستم معرفی بکنم میکروفن رو به خانم سپیده میدم که خانم امی روزنتال صحبتشون رو بکنند.
برگردان به صورت نوشتاری بخشی از سخنان جلسه پالتاک شاهزاده رضا پهلوی به دعوت آقای حشمت ریٔسی ، ۲۳ دی ۱۳۹۰ .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر