شاهزاده رضا پهلوی در یکی از سخنرانیهای خود که متأسفانه مکان آن را نمیدانم فقط میدانم حدود ۲ سال پیش از این بوده است در مورد فدرالیسم سخنانی گفتند که اتفاقاً بحث داغ این روزها شده است .توجه شما را به قسمتهای از این سخنرانی جلب میکنم
لینک یوو تیوب :
محتوای آن به صورت نوشته :
ما دو دسته داریم : آنهایی که با این رژیم هستند و آنهائی که با این رژیم نیستند .
مدتیست وقتی کلمه “دگر اندیش” را میشنوم از این کلمه بدم میاید. ما دگر اندیش نیستیم دوستان ، ما هم اندیش هستیم ! ممکنه جمهوری خواه باشیم ، ممکنه مشروطه خواه باشیم, ممکنه چپ باشیم، ممکنه راست باشیم ، اما آیا سوال اینجا این نیست که مخرج اشتراکمان آنهائی هستند که به یک حکومت دمکراتیک ، پارلمانی لأییک اعتقاد دارند به عنوان آلترناتیوی به این نظام حکومتی مذهبی ؟ اگر این هست ، ما همه هم سنگریم .!!
ممکنه سلیقههای مختلف داشته باشیم ، به یک برنامه سیاسی حکومتی مختلفی از نظر حزبی در آینده ایران اعتقاد داشته باشیم به همین منظور هم باید دموکراسی در حکومت آینده ایران داشته باشیم. شکل نظام هم آنقدر مهم نیست که محتوای آن مهم است .
بعضی وقتها بعضی از طرفداران پر و پا قرص نظام پادشاهی به من این گله را میکنند که چرا این مساله را بیشتر و پر رنگتر از خودتون مطرح میکنید. بارها بهشان گفتم برای اینکه الان بحث ما سر شکل نظام نیست این یک ، ثانیا این نهاد اهمیتش برای آن جامعه و آن فرهنگ تا زمانی که واقعا وسیله ی به درد بخوری باشه و کمک بیشتری باشه برای نهادینه کردن دموکراسی در کشوری مثل ما بسیار عالی است، آن روز هم جامعه تصمیم خواهد گرفت در یک رفراندوم نهایی که نهایتاً شکل اون نظام دمکراتیک پارلمانی از نوع جمهوری باشد یا پادشاهی. آقایون مشروطه خواه و خانومهای جمهوری خواه با بر عکس این رایتان را در جیبتان محفوظ نگاه بدارید با حق مسلم و روز موعدش این رای را بیاید و بدهید. اما امروز به عنوان طرفداران یک نظام سکولار و دمکراتیک همه باید با هم و یک صدا به جنگ این دشمن مشترک بریم.
خوشبختانه فکر میکنم که اکثریت نیروهای آزادی خواه و ترقی خواه و دموکراسی خواه که جزو اعتقادشان مساله حقوق بشر هم کاملا مطرح هست، کمابیش با این همسنگری همگن و همسو هستند. البته بخشی هم هست از نظرات هممیهنانمان که مسائل را به خصوص از دید اقوام کشور در بحثهای مرکب و مفصلی درگیر هستند مثل فرض بکنید مساله فدرالیسم به عنوان یک گزینه شکل حکومتی آینده. در آنجا هم به نظر من بحث زیادی نداریم. با شما امروز در میان میگذارم که در صحبتهای که با بسیاری از آنها داشتم و دارم مساله را به این شکل و با دید خودم و نظر شخصی خودم البته بیان میکنم.
یک زمانی بود در کشور ما زمانی که پدر بزرگ من وارد صحنه شدند که به نظر من و نیز نظر خیلیها اصلا هیچ نهاد عرفی در مملکت ما وجود نداشت ، هیچ نهاد و سازمان اداری و حکومتی وجود نداشت. نه مملکت امنیت داشت نه ما دادگاه داشتیم نه مدرسه. از اول میبایست همه چیز ساخته شود. میبایست یک نظم و انضباط و حفاظت و امنیتی در مملکت پایریزی میشد، و این کار بدونه مرکزیت دادن به حکومت امکان پذیر نبود ! اما امروز میبایست در جهت خلاف آن پیش بریم. جهان در این جهت است کشور ما هم همینطور , باید در جهت عدم تمرکز بریم . آینده ی که لاقل برای خودم تصور میکنم برای آینده ایران، فکر میکنم که حکومت مرکزی در اصل سه مسئولیت کلیدی میبایست داشته باشد؛ اولین آن در بخش اقتصادی و سیاست اقتصادی کشور و توضیح منافع و ثروت کشور به طور عادلانه، مساله دوم طبیعتاً سیاست خارجی کشور هست نسبت به جهان و مساله سوم البته دفاع از مرز و بوم کشور و امنیت داخلی کشور خواهد بود. به اعتقاد من یک سیاست ملی حداقل استاندارد تضمین شده بهداشتی و آموزشی در سرتاسر مملکت باید وجود داشته باشه و باقیش با خودشان ! چرا نمیتونیم این تصوّر رو بکنیم که بتونیم پارلمانهای محلی داشته باشیم؟ خودگردانی محلی داشته باشیم؟ چرا به این باور نباشیم که اگر امروز درسته که ما همه هویت ملی داریم به عنوان یک ایرانی اما حقیقت این بخش دوم است که هیچوقت در طول تاریخمان واقعا نتوانستیم به این اعتراف کنیم و با صداقت بگوییم که ما یک هویت قومی هم داریم ، این را نمیتوان انکار کرد. آن کرد ، آن بلوچ آن عرب خوزستانی آن ترکمن و آن آذری جزو حقایق ما هستند. و این دو با هم منافاتی ندارند . ولی من که چهار گوشه این جهان را سفر کردم دوستان از ویتنام بگیرید تا برزیل، از کانادا بگیرید تا مصر اصلا هیچ ربطی به رنگ پوست و مذهب و فرهنگ یک جامعه ندارد این برمیگردد به بشریت و خواسته بشر! چطور میتوان انگیزه یک شهروند یک مملکتی را به حد اکثر رساند بدون اینکه آن شخص تضمین یک برابری و مساوات کامل در مقابل قانون داشته باشد. این طبیعیست ! اگر امروز میبینیم خطر تجزیه ایران بیشتر است تا قبل، نهایتاً برمیگردد به خود آن حکومت که در کشوری که سدهها بلکه هزارهها کشوری بوده مرکب، که من یادم میاد وقتی تو خیابان راه میرفتیم کسی نمیگفت این آذریست ، این بلوچ است ، این سنّی است این زرتشتی است اصلا از این حرفها نداشتیم همه ایرانی بودیم! بنا بر این وقتی که ما میگوئیم نظامی که قانون اساسی اش مبتنی باشد بر اعلامیه جهانی حقوق بشر خیلی از این دغدغهها و خیلی از این نگرانیها و خیلی از این دیدها را ما میتوانیم رفع بکنیم. زبان مشترک ما زبان فارسی است، اگر امروز من برم کردستان نمیتوانم کردی حرف بزنم ولی حرف همدیگر را به فارسی میفهمیم! اما چرا نتوانند فرهنگ خودشان را ، زبان خودشان را به نسلهای بعدی منتقل بکنند؟ چرا نتوانند رسانههای به زبان خودشان داشته باشند ؟نمیگویم فقط در منطقه خودشان، یک کردی هم که در مشهد زندگی میکند باید بتواند بچه خود را در یک کلاسی ثبت نام بکند که زبان خودشان را تدریس میکند ؟ چرا که نه؟..
————————————————————————————————————
من اضافه میکنم :
جداً چرا که نه؟ جداً چه کسانی هستند که هنوز فکر تکه تکه کردن ایران عزیزمان هستند ؟ ما میتوانیم در کنار هم, ایرانی بسازیم که همه ما در آن احساس امینیت ، آسایش و خوشبختی کنیم !
به امید آن روز
ارتونیس ، ۲۴ شهریور ۱۳۹۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر